نسبت زیان به سود


روابط بین شرکا تابع اساسنامه است. اگر در اساسنامه راجع به تقسیم نفع و ضرر مقررات خاصی نباشد تقسیم مزبور به نسبت سرمایه شرکا به عمل خواهد آمد.

صورت سود و زیان

صورت سود و زیان یکی از اصلی‌ترین صورت‌های مالی کسب‌وکارها است که سود و زیان آنها را در طی یک دوره زمانی نشان می‌دهد. سود یا زیان با محاسبه کلیه درآمدها و کسر کلیه هزینه‌‌ها از فعالیت‌های عملیاتی و غیر عملیاتی تعیین می‌شود.

صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد (یا صورت جریان‌های نقدی) از صورت های مالی اساسی در حسابداری هستند.

ضرورت تهیه صورت سود و زیان

هدف از صورت سود و زیان نشان دادن عملکرد مالی شرکت در یک دوره است. این صورت تصویری از عملکرد مالی یک کسب‌وکار ارائه می‌دهد. از طریق صورت سود و زیان و سایر اسناد مالی مانند صورت جریان وجه نقد، ترازنامه و گزارش سالانه، می‌توانید سودآوری کسب‌وکارتان را تعیین کنید.

مشاغل کوچک معمولاً زمانی شروع به تهیه صورت سود و زیان می‌کنند که یک بانک یا سرمایه‌گذار بخواهد ببیند تجارتشان چقدر سودآور است.

حسابداران، سرمایه‌گذاران و صاحبان کسب‌وکارها به طور مرتب صورت‌های درآمد را بررسی می‌کنند تا بدانند تجارتشان چقدر در عملکرد مورد انتظار خود خوب عمل می‌کند و از این مورد برای تنظیم اقدامات بعدی خود استفاده می‌کنند. مالک کسب‌وکاری که شرکتش به اهداف مالی خود دست نیافته است، استراتژی محوری خود را برای بهبود در سه ماهه بعدی تعیین می‌کند. به همین ترتیب، یک سرمایه‌گذار ممکن است تصمیم به سرمایه‌گذاری بگیرد یا سرمایه‌اش را بیرون بکشد.

اگر کسب‌وکاری به سود مدنظرش دست نیابد، بانکدار یا وام‌دهنده نسبت به دادن اعتبار اضافی دچار شک و تردید می‌شود. از طرفی شرکتی که سودآوری داشته باشد، با تهیه صورت سود و زیان توانایی خود در سرمایه‌گذاری به روشی موفق را نشان می‌دهد. توانایی یک شرکت برای فعالیت سودآور برای وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران فعلی، وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران بالقوه، مدیریت شرکت، رقبا، سازمان‌های دولتی، اتحادیه‌های کارگری و دیگران مهم است.

صورت سود و زیان

انواع صورت سود و زیان

صورت سود و زیان جامع

درآمد جامع برای یک کسب‌وکار ترکیبی از مقادیر زیر است که در یک دوره زمانی خاص مانند یک ساله، سه ماهه و غیره رخ می‌دهد:

سود خالص یا ضرر خالص (جزئیات آن در صورت سود و زیان کسب‌وکار گزارش می‌شود)، به علاوه سایر درآمد جامع (در صورت وجود داشتن)

برای به دست آوردن سود و زیان دقیق شرکت، باید در صورت سود و زیان عادی تغییراتی ایجاد شود و این تغییرات در قالب صورت سود و زیان جامع نمایش داده نسبت زیان به سود می‌شوند؛ بنابراین صورت سود و زیان جامع تغییرات حقوق صاحبان سرمایه را نشان می‌دهد. البته این تغییرات ممکن است افزایشی یا کاهشی باشند. چه هزینه‌های مالی شرکت تحقق یافته باشد یا خیر. در هر صورت تمام هزینه‌‌ها و درآمد‌های مالی بر حقوق صاحبان سرمایه اثر می‌گذارند.

در صورت سود و زیان جامع، سود و زیان خالص مطابق عددی است که در صورت سود و زیان عادی به دست آمده است و در ردیف اول گزارش درج می‌شود. پس از آن سایر هزینه‌‌ها و درآمد‌های شناسایی شده (مانند سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، سود و زیان تحقق نیافته و…) از مبلغ سود و زیان کسر شده و یا به آن افزوده می‌شوند.

اطلاعاتی که در صورت سود و زیان جامع درج می‌شوند، عبارت‌اند از:

  • سود یا زیان خالص دوره مطابق صورت سود و زیان
  • تعدیلات سنواتی
  • سایر درآمدها و هزینه‌های شناسایی شده به تفکیک

با توجه به این که صورت سود و زیان شامل تمام درآمد‌‌ها و هزینه‌های شناسایی شده (تحقق یافته یا تحقق نیافته) می‌شود، سود و زیان خالص دوره مالی نخستین موردی است که در صورت سود و زیان جامع قرار می‌گیرد. بنابراین سود و زیان دوره در صورت سود و زیان جامع به تفصیل نشان داده می‌شود.

سایر درآمدها و هزینه‌های شناسایی شده نیز به صورت جداگانه در صورت سود و زیان جامع نشان داده می‌شوند. این درآمد‌‌ها و هزینه‌ها شامل دو دسته می‌شوند. دسته اول هزینه و درآمد‌‌‌هایی هستند که به دلیل بروز تغییرات در ارزش دارایی‌‌ها و بدهی‌‌ها تحقق نیافته‌اند. دسته دوم درآمد‌‌ها و هزینه‌‌‌هایی که مطابق استاندارد‌های حسابداری، مستقیم در حقوق صاحبان سرمایه لحاظ می‌شوند.

صورت سود و زیان تلفیقی

صورت سود و زیان تلفیقی با ترکیب درآمد‌‌ها و هزینه‌های شرکت اصلی و تابعه، به دست می‌آید.

در صورت‌های سود و زیان تلفیقی درآمدها و هزینه‌‌‌هایی که از طریق معاملات بین شرکت‌های گروه کسب شده‌اند، کسر خواهد شد. سود و زیان تلفیقی بیانگر این است که هزینه‌‌ها و درآمد‌های ناشی از معاملات بین شرکتی گروه به معنای انتقال دارایی از یک شرکت به شرکت دیگر است و بر روی دارایی‌های گروه تاثیر نمی‌گذارد.

هزینه‌های اجاره، درآمد‌های اجاره، درآمد‌های کسب شده بابت بهره وام اعطا شده به شرکت‌های گروه، هزینه‌های دریافت شده بابت بهره وام دریافت شده از شرکت‌های گروه، فروش و بهای دریافت شده بابت کالا‌های به فروش رفته در گروه، سایر هزینه‌های پرداخت شده و سایر هزینه‌های دریافتی از جمله مواردی هستند که به هنگام تهیه صورت سود و زیان تلفیقی حذف می‌شوند.

سود و زیان انباشته

حساب سود و زیان انباشته یا سود و زیان سنواتی حساب دائمی است که مانده‌ی آن به سال بعد منتقل می‌شود و در تمامی شرکت‌‌ها از جمله سهامی و غیره سهامی با این حساب به یک شیوه برخورد می‌شود؛ اما شایان ذکر است از آنجایی که حساب سود و زیان انباشته حسابی است که ماهیت خنثی دارد، می‌تواند هم در طول دوره و یا در پایان دوره بدهکار و یا بستانکار شود و این موضوع به اتفاقات روی داده در طول سالی مالی بستگی دارد. (ماهیت خنثی یکی از انواع ماهیت حساب ها در حسابداری می باشد.) مثال: اگر شرکتی مالیات سال‌های نسبت زیان به سود قبل خود را امسال پرداخت کند این پرداخت باید در حساب سود و زیان انباشته بدهکار شود.

فرمول نحوه محاسبه سود و زیان انباشته

سود انباشته = سود انباشته‌ی ابتدایی دوره + خالص سود و زیان – سود سهام نقدی – سود سهمی

سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص چیست؟ به همراه جزئیات

سود-خالص

در تجزیه ‌و تحلیل صورت‌های مالی با اقلام و حساب‌های متفاوتی سروکار داریم که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص اشاره کرد که از زیرمجموعه‌های نسبت‌های سودآوری در بحث نسبت‌های مالی است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به سؤالاتی پاسخ دهیم که ممکن است در ذهن برخی از علاقه‌مندان به بازار‌های مالی باشد. بنابراین ابتدا تعریف سود ناخالص را مطرح خواهیم کرد و به فرمول سود ناخالص اشاره می‌کنیم، سپس درباره‌ی برخی از تفاوت‌های آن با سود خالص و سود عملیاتی صحبت کرده و سرانجام به سراغ نسبت حاشیه سود ناخالص خواهیم رفت. در پایان نیز این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیلی کوتاه درباره‌ی آن ارائه خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه آکادمی دانایان باشید.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص همان‌طور که از نام آن پیداست از اقلام مربوط به‌ صورت سود و زیان شرکت‌ها است. در واقع، سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینه‌های مربوط به ساخت و فروش محصولات خود یا هزینه‌های مربوط به ارائه خدمات به دست می‌آورد. به نسبت زیان به سود ‌عبارت‌ دیگر سود ناخالص از تفاوت بین درآمد فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش ‌رفته به دست می‌آید. در برخی از منابع از آن به‌ عنوان سود فروش یا درآمد ناخالص نیز یاد کرده‌اند. البته اگر در بخش فروش اقلامی مانند برگشت از فروش و یا تخفیفات وجود داشته باشند باید ابتدا آن‌ها را از مبلغ فروش کسر کرده و سپس به سراغ کسر بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش ‌رفته از آن برویم.

بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش‌ رفته، شامل تمام هزینه‌هایی می‌شود که مستقیماً با تولید محصول در ارتباط است. طبیعتاً این هزینه‌ها می‌تواند هم شامل مواد خام مصرفی و هم هزینه‌های نیروی کار بدنه‌ی تولید باشد. این قلم از صورت سود و زیان، به‌تنهایی از طریق حساب موجودی کالا محاسبه می‌شود.

سود ناخالص نشان دهنده‌ی چه چیزی است؟

سود ناخالص فقط هزینه‌های متغیر را شامل می‌شود و بدون درنظرگرفتن هزینه‌های ثابت، کارایی شرکت را در استفاده و بهره‌گیری از نیروی کار و منابع خود، ارزیابی می‌کند. منظور از هزینه‌های ثابت، هزینه‌هایی هستند که ارتباطی با سطح تولید ندارند. این هزینه‌ها می‌توانند شامل هزینه‌های تبلیغات، اجاره، بیمه و حقوق کارکنانی که مستقیماً درگیر تولید نیستند و حتی مخارج تهیه‌ی لوازم اداری باشند.

تفاوت سود ناخالص با سود خالص و سود عملیاتی

همان‌طور که در مقاله‌ی مربوط به سود خالص نیز اشاره کردیم، ریشه ی تفاوت بین سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در اقلامی که برای دستیابی به آن‌ها، باید اضافه و کم بشوند نهفته شده است. طبق تعریف سود ناخالص از تفاوت بین فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش رفته با در نظر گرفتن حساب برگشت از فروش و تخفیفات به دست می‌آید و برای دستیابی به رقم سود عملیاتی باید ارقامی را به آن اضافه و از آن کم کرد. از جمله اقلامی که باید کسر گردد می‌توان به هزینه‌های فروش، اداری و عمومی و همین‌طور سایر هزینه‌های عملیاتی اشاره کرد. رقم مربوط به سایر درآمدهای عملیاتی نیز باید افزوده شود تا در نهایت به عدد مربوط به سود عملیاتی برسیم.

در این جا هم مجدداً باید اقلامی را اضافه و کم کنیم تا بتوانیم سود خالص را شناسایی کنیم. از جمله مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اقلامی که در این بخش خصوصاً برای شرکت‌هایی که از اهرم مالی استفاده می‌کنند، کسر می‌شود، هزینه‌های مالی است. سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی چه ناشی از سرمایه‌گذاری‌ها و چه ناشی از اقلام متفرقه نیز بنا به مثبت یا منفی بودنشان در این بخش اضافه یا کم می‌شوند. اما در نهایت آخرین رقم تأثیرگذاری که در این فرآیند وجود خواهد داشت، هزینه‌ی مربوط به مالیات است. این روند تغییرات و گذر از سود ناخالص به عملیاتی و سپس سود خالص به‌ خوبی در صورت سود و زیان شرکت‌ها قابل ‌مشاهده و رهگیری است.

نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص زیرمجموعه‌ای از نسبت‌های سودآوری در نسبت‌های مالی بوده و با استفاده از آن می‌توان سلامت مالی شرکت در بهره‌گیری از منابع در اختیارش را ارزیابی کرد. این شاخص معمولاً به طور درصدی بیان می‌شود و عدد آن از تقسیم میزان سود ناخالص بر فروش به دست می‌آید. برای تحلیل این نسبت زیان به سود نسبت مانند سایر نسبت‌های مالی، تحلیل‌گران روند تغییرات آن را برای یک شرکت یا صنعت ارزیابی می‌کنند چرا که صرفاً نگاه به ارقام به‌دست‌آمده سود ناخالص و حتی نسبت حاشیه سود ناخالص، به‌ تنهایی بیان‌گر مطلب خاصی نیست.

با توجه‌ به تعریف به‌ سادگی می‌توان فهمید که این نسبت از دو طریق، ممکن است تغییر کند. یکی از روش‌ها تأمین مواد مورد نیاز شرکت با قیمت پایین‌تر است. یعنی اگر شرکت بتواند تأمین‌کنندهی ارزان‌تری برای مواد اولیه‌ی خود پیدا کند و یا توان گرفتن تخفیفات بیشتری داشته باشد، می‌تواند از طریق کاهش میزان بهای تمام ‌شده‌ی کالاهایش بر افزایش سود ناخالص و سپس افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص اثر بگذارد. این دلیل خود به‌تنهایی تبدیل به عاملی شده تا شرکت‌های بزرگ‌تر برای تأمین بهتر کالاهای اولیه‌ی مورد نیازشان به سراغ سرمایه‌گذاری و احداث شرکت‌های زیرمجموعه‌ی فعال در زمینه مواد اولیه‌شان بروند.

روش دیگر توجه به استراتژی‌های قیمت‌گذاری مختلف برای بالا بردن ارزش فروش با ثابت نگه‌داشتن میزان بهای تمام شده، البته با توجه‌ به ویژگی­‌های بازار رقابتی است. چرا که اگر قیمت­‌های بالایی تعیین شوند ممکن است خودبه‌خود سبب خارج‌شدن شرکت مدنظر از بازار فعال در آن شود.

نسبت حاشیه سود ناخالص تبیین‌کننده‌ی چه چیزی است؟

نوسان شدید نسبت حاشیه سود ناخالص می‌تواند نشان‌دهنده‌ی مدیریت ضعیف و یا محصولات ضعیف یک شرکت باشد. البته در برخی از موارد ممکن است این نوسانات دلایل منطقی داشته باشند. برای مثال تغییر مدل کسب‌وکار ممکن است نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بالایی داشته باشد و پس از آن هم در کوتاه‌مدت برخی هزینه‌های تولید را تحت‌تأثیر قرار بدهد و روی نسبت تأثیر بگذارد. اما در چنین شرایطی تغییرات نسبت نمی‌تواند به معنای عملکرد ضعیف شرکت باشد. مورد دیگر که نسبت زیان به سود باید حتماً به آن توجه داشت تفاوت این نسبت بین صنایع مختلف است. از این رو بهتر است تا این نسبت را علاوه بر مقایسه در قالب روندی چندساله به‌صورت مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه و شاغل در یک صنعت استفاده کنیم.

غالباً در بخش خدمات به دلیل پایین‌تر بودن هزینه‌های تولید، این نسبت مقدار بالاتری را نسبت به صنایع دارد اما این لزوماً به معنای سودآورتر بودن شرکت‌های خدماتی نسبت به تولیدی نیست و باید سایر پارامترها و اقلام نیز در نظر گرفته شود.

نمونه‌ای از تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص

در ادامه‌ی این مقاله نسبت حاشیه سود ناخالص را برای سه نماد منتخب دارویی بورس تهران محاسبه کرده و تحلیلی مختصر نسبت به آن ارائه خواهیم کرد.

همانطور که در جدول ملاحظه می‌کنید کاملاً واضح است که اگر به دنبال سرمایه‌گذاری در صنعت دارویی باشیم بهترین عملکرد را در طول سنوات مورد بررسی، شرکت داروسازی سبحان داشته است. عملکرد این شرکت همواره بالاتر از میانگین صنعت بوده و البته جا دارد به این نکته نیز اشاره کنیم که صنعت داروسازی نسبتاً حاشیه سود قابل ‌توجهی را در طول این سال‌ها داشته است و به‌خودی‌خود می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد. حال از این‌ بین انتخاب شرکت داروسازی سبحان با میانگین بالاتر از این متوسط صنعت می‌تواند قابل‌توجه قرار گیرد.

درباره نماد دپارس یک نکته قابل‌توجه وجود دارد. در ابتدای سنوات مورد بررسی نسبت حاشیه سود ناخالص برای نسبت زیان به سود این شرکت پایین‌تر از میانگین بوده است. در سال دوم مدنظر تقریباً برابر با متوسط صنعت و در سال‌های بعد از آن حاشیه سود ناخالص این شرکت بیشتر از متوسط صنعت بوده و روندی صعودی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامه‌دار باشد در صورت نبود نکات منفی خصوصاً در زمینه‌ی هزینه‌های مالی و کنترل آن‌ها چه‌بسا بتوان آینده‌ی خوبی را برای این شرکت متصور بود. اما این‌که چنین استنباطی صحیح باشد کاملاً وابسته به سایر آیتم‌های درآمدی و هزینه‌ای عملیاتی و غیرعملیاتی و همین‌طور هزینه‌های مالی است که می‌تواند این مقایسه را بر هم بزند. تحلیل این نمادها را با در نظر گرفتن سایر پارامترها بر عهده‌ی شما مخاطبان گرامی می‌گذاریم.

جمع‌بندی

در این مقاله سعی کردیم تا به مهم‌ترین مسائل پیرامون این دو سود اشاره کنیم. نکته‌ای که بازهم مورد تأکیدمان بود در نظر گرفتن روندی چندساله برای داشتن تحلیلی بهتر در زمینه‌ی سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص بود. نکته‌ی دیگر تفاوت این نسبت بین صنایع تولیدی و خدماتی بود و این‌که انتظار آن را داریم که در خدمات این نسبت عدد بالاتری را به خود ببیند. در پایان باید به یک نکته‌ی مهم دیگر نیز اشاره کنیم. گاهی اوقات برخی از شرکت‌ها که فناوری و یا امتیاز خاصی در اختیار دارند و از حقوق مالکیت معنوی برخوردارند، می‌توانند به واسطه‌ی این امر در عین داشتن بهای تمام ‌شده‌ی پایین درآمدهای فروش بالایی نسبت زیان به سود داشته باشند که این امر می‌تواند سبب بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالصشان نیز بشود.

در صورتی که این مطلب برایتان مفید بوده، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به سود در برابر درآمد را هم مطالعه کنید.

حد سود چیست و چه کاربردی در بازار سرمایه دارد؟

دو رکن اساسی در سرمایه گذاری و معامله کردن در بازار سرمایه تعیین نقطه ورود و نقطه خروج است. اینکه در کدام نقطه از بازار خارج شویم همیشه دغدغه ای بوده که همه سهام داران با آن سروکار دارند. در زمان ورود به معامله باید تعیین کنیم که به طور مثال سهمی که خریداری شده تا چه قیمتی رشد خواهد کرد و اصطلاحا یک هدف قیمتی برای سهم مشخص کنیم و در زمان رسیدن به آن، از آن سهم خارج شویم. در مقاله حد ضرر در بورس و سرمایه گذاری چیست و چه کاربردی دارد؟ با مفهوم حد ضرر آشنا شدیم. در این مقاله به معرفی و بررسی حد سود در بورس می پردازیم.

حد سود چیست؟

حد سود به محدوده ای از قیمت گفته می شود که معامله گر بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می دهد، آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش بینی می کند.

چرا تعیین حد سود مهم است؟

در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه حد ضرر مهم است. گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود می‌شود که فراموش می‌کند کی باید از سهم خارج شود. در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطه‌ای که می‌خواهد از سهم خارج شود را تعیین می‌کند.

البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است، می‌توانیم حد سود را ارتقا دهیم. برای مثال زمانی که قیمت 5000 تومان را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است، می‌توانیم این حد سود را بالاتر ببریم و به 5500 تومان ارتقا دهیم. در اصل به این عمل تعیین حد سود شناور گفته می‌شود.

گاهی معامله گر برای تعیین نقطه ورود تلاش زیادی می‎کند و فراموش می‌کند که باید برای نقطه خروج هم برنامه ریزی کند.

تعیین حد سود :

برای مثال یک معامله گر می‌گوید که سهم را در کف کانال صعودی می‌خرم و در سقف کانال می‌فروشم. خریدش تعیین نقطه ورود و فروشش تعیین نقطه خروج محسوب می‌شود. حال اگر شرایط بازار و سهم خوب بود، معامله گر هدف دومی را برای سهمش در نظر می‌گیرد و می‌گوید تا هدف دوم صبر می‌کنم و بعد از رسیدن به این نقطه سهم را می‌فروشم.

معامله گر در نهایت همان طور که برای خرید سهم برنامه ریزی می‌کند و نقطه ورود را تعیین می‌کند، برای خروج از سهم هم باید برنامه داشته باشد. معامله گر با تعیین محدوده حد سود، عملا نقطه خروج از سهم را تعیین می‌کند. نکته مهم دیگر در این ارتباط غلبه کردن به حس طمع است. وارن بافت می‌گوید ترس و طمع دو دشمن بزرگ معامله گر می‌باشد که برای موفقیت در بورس باید بتوان این دو حس را به خوبی شناخت و بر آن غلبه کرد. پس به عنوان یک معامله گر باید برای فروش سهم تان حتما برنامه داشته باشید. نمی‌توانید یک سهم را بخرید و بگویید “حالا هر وقت حس کردم زمان مناسبی بود می‌فروشمش”.

استفاده از نقطه ورود و خروج بسیار مهم است. نمی‌توان یک سهم را بدون برنامه و فقط به دلیل اینکه کانالی یا شخصی گفته در هر قیمتی بخریم و بفروشیم.

چگونه حد سود را تعیین کنیم؟

تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمی‌توان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. اینکه خریدهایتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام می‌دهید و یا بنیادی، تعیین نقطه خروج می‌تواند برای معامله گران متفاوت باشد.

به طور مثال در تحلیل بنیادی به این نتیجه می‌رسید که ارزش سهم شما 1000 ریال است؛ ولی قیمت حال حاضر بازار 700 ریال می‌باشد، پس حد سود خود را 1000 ریال قرار می‌دهید و هر وقت قیمت به این عدد رسید از معامله خارج می‌شوید و در تحلیل تکنیکال هم به طور مثال سقف کانالی که در محدوده قیمتی 1000 ریال است را حد سود خود قرار می‌دهید.

جدای از مشخص کردن حد سود بخش دیگری از معامله یعنی حد ضرر نیز بسیار مهم است. حد ضرر یک نوع احتیاط است که اگر بازار مطابق انتظار شما پیش نرفت، آن سهم را می‌فروشید و متحمل زیان بیشتر نمی‌شوید.

حد ضرر در بورس:

‌ هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد؛ اما برای تعیین این حد، نکته های قابل‌ توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت؛ مثلا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:‌

  1. حد ضرر یا حد توقف زیان به معنی آن است که وقتی کاهش قیمت سهام به حد مشخص و تعیین‌ شده‌ای رسید، باید آن را بفروشیم تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.‌
  2. کم شدن سود هم نوعی ضرر است؛ بنابراین زمانی‌ که قیمت سهام بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.‌
  3. یکی از رایج ترین اشتباهات تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است. بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت به حد ضرر، معامله گر اقدام به تغییر یا حذف آن می‌کند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان می‌ماند. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود؛ اما در بلند مدت نتیجه ای جز از بین رفتن سرمایه‌ نخواهد داشت.‌
  4. حد ضرر نباید بیشتر از ۱۰ درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از ۱۰ درصد مبلغ خریدتان را نباید از دست دهید.‌
  5. حد را نباید با فاصله خیلی زیاد یا خیلی کم از قیمت خرید قرار دهید.
  6. در تعیین حد ضرر، دیدگاه زمانی یک سرمایه گذار بسیار اهمیت دارد؛ مثلا تعیین حد برای معامله های کوتاه مدت با تعیین حد برای معامله های بلند مدت متفاوت است.
  7. در معاملات کوتاه مدت، حد ضرر را تقریبا بین ۸ تا ۱۰ درصد در نظر می‌گیریم و در خریدهای میان مدت و بلند مدت، حد ضرر را تقریبا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید در نظر می‌گیریم.
  8. وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت گردید، حد را روی مقاومت شکسته شده که حالا به‌ عنوان حمایت عمل می‌کند، قرار دهید.

نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت سود به زیان شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می‌باشد که با استفاده از این نسبت می‌توان درباره خرید یا عدم خرید سهم در بورس تصمیم گیری نمود. به زبان ساده نسبت ریسک به ریوارد به این معنی است که شما حاضرید در مقابل چند درصد سود، چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.

نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بورس

برای اینکه با نحوه محاسبه ریسک به ریوارد بهتر آشنا شوید آن را با یک مثال توضیح می‌دهیم. فرض کنید اگر یک معامله گر سهامی را در 260 تومان بخرد و حد ضرر 230 تومان و حد سود 340 تومان برای آن قرار دهد؛ ریسک، ریوارد و نسبت ریسک به ریوارد آن به صورت زیر خواهد بود:

ریسک: ریسک این معامله به ازای هر سهم 30 تومان می‌باشد. 30 =230-260

حد ضرر – قیمت سهم = ریسک

ریوارد: ریوارد یا پتانسیل سود آن 80 تومان می‌باشد. 80 =260-340

حد سود – قیمت سهم = ریوارد

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد: برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛

فرمول محاسبه ریسک به ریوارد:

37% یا 80/30 =Risk / Riward

در صورتی که طبق معادله فوق ریسک را تقسیم بر ریوارد و ضربدر 10 تومان کردیم و عدد به دست آمده کمتر از 50% بود، سهم برای خرید مناسب می‌باشد.

در این مثال هم با توجه به اینکه عدد به دست آمده (0.37 یا 37%)، کمتر از 50% می‌باشد، پس سهم برای خرید مناسب است.

در پایان، برای انجام معاملاتی موفق و سود ده به این نکات توجه کنید:

1- قانون اساسی سرمایه گذاری

یک سرمایه گذار موفق به خوبی از این واقعیت آگاه است که اگر ریسک را نادیده بگیرد، نمی‌تواند از مزایای ریسک بهره مند شود. زمانی که صحبت از سرمایه گذاری است، این‌ یکی از قوانین اساسی است. برای درک اهمیت سرمایه گذاری در دارایی‌های ریسکی، باید بازده بالایی که از این‌ گونه سرمایه‌ گذاری‌ها به دست می‌آیند را در نظر گرفت. به همین ترتیب نیز سرمایه‌ گذاری‌‌هایی که ریسک اندکی دارند، بازده آنچنانی به همراه ندارد.

2- سرمایه گذاری کنید، نه سفته بازی

در مقوله سرمایه‌ گذاری، الزاماً نیازی نیست تا برای مشخص کردن بهترین زمان ورود یا خروج به طور مداوم حرکات قیمت و بازار را دنبال کنید. از طرفی هم نمی‌توان به پیش بینی افراد مختلف در خصوص زمان مناسب سرمایه گذاری اکتفا کرد. با این حال، اگر واقعاً قصد دارید سرمایه خود را برای مدت زمانی طولانی جمع آوری کنید، از حدس و گمانه ‌زنی دست ‌بردارید و شروع به سرمایه‌ گذاری کنید. حدس و گمان چیزی شبیه به شرط بندی بر روی حرکات قیمت اما به صورت کوتاه مدت است؛ اما سرمایه گذاری به این معناست که سرمایه خود را در کاری قرار دهید که می‌تواند در دراز مدت برای شما سود به همراه داشته باشد.

تقسیم سود و زیان در شرکت با مسئولیت محدود به چه صورت انجام می‌شود؟

تقسیم سود و زیان در شرکت با مسئولیت محدود به این صورت است که اگر شرکت سود داشته باشد، تقسیم سود به تناسب سرمایه خواهد بود و مجمع عمومی پس از وضع سرمایه احتیاطی بقیه را به تناسب سهم بین شرکا تقسیم خواهد نمود.

وضع سرمایه احتیاطی مانند شرکت سهامی خاص به اندازه عشر سرمایه شرکت اجباری است و مازاد آن بسته به نظر شرکا است.

زیان شرکت نیز در صورت انحلال شرکت به نسبت سرمایه خواهد بود ولی ممکن است در اساسنامه جهت اشخاص معینی نفع بیشتر و یا ضرر کمتر قائل شوند، مثلا برای شریک معینی ابتدا پنج صدم سود شرکت را اختصاص داده و سپس منافع را مابین تمام شرکا به نسبت سرمایه تقسیم نمایند و یا اینکه قرار بگذارند که شریک معینی در موقع انحلال شرکت، ابتدا سهم خود را برداشته و بقیه سرمایه اگر باقی‌ماند بین شرکا تقسیم شود.

قانون تجارت در ماده ۱۰۸ درباره شرایط تقسیم سود و زیان در شرکت با مسئولیت محدود مقرر می‌دارد:

روابط بین شرکا تابع اساسنامه است. اگر در اساسنامه راجع به تقسیم نفع و ضرر مقررات خاصی نباشد تقسیم مزبور به نسبت سرمایه شرکا به عمل خواهد آمد.

تقسیم سود و زیان در شرکت تضامنی

تقسیم سود و زیان در شرکت تضامنی بین شرکا به گونه‌ای است که شرکا به نسبت سهم‌الشرکه خود در شرکت از منافع و زیان شرکت بهره‌مند می‌شوند. نسبت به منافع، قسمت اول ماده ۱۱۹ قانون تجارت مقرر می‌دارد «در شرکت تضامنی منافع به نسبت سهم‌الشرکه بین شرکا تقسیم می‌شود» و در قسمتی از ماده ۱۲۴ قانون تجارت نیز تصریح شده: «در روابط بین شرکا مسئولیت هر یک از آن‌ها در تادیه قروض شرکت به نسبت سرمایه خواهد بود». البته عدالت هم همین درخواست را دارد که هر کس به تناسب سهمی خود از سود و زیان بهره داشته باشد و این موضوع در شرکتنامه‌ها هم تصریح می‌شود. در صورتی که به موضوع تصریح نشود حکم همان است که در بالا بیان شد. ولی در تقسیم سود و زیان در شرکت تضامنی گاهی اتفاق می‌افتد که به علتی، سهم یکی از شرک در نفع یا ضرر کمتر و بیشتر است مثلاً شرکت احتیاج دارد شخصی که دارای اعتبار زیادی است و یا ماهریت در امر معینی دارد وارد شرکت شود، سهم و منافع او را صدی ده بیش از آنچه که به نسبت سهم‌الشرکه به او می‌رسد قرار می‌دهد از آن جهت است که در آخر ماده ۱۱۹ قانون تجارت اضافه شده «مگر آن که شرکت‌نامه غیر از این ترتیب را مقرر داشته باشد» و در زیان شرکت، شرکا با شریکی قرار می‌گذارند که در صورت ضرر به نصف آنچه که به سهم شریک ذکر شده تعلق می‌گیرد تحمل و بقیه را بین شرکا تقسیم نمایند ولی باید توجه نمود که تعلق زیان فقط در روابط بین شرکا موثر است و در تضامن آن‎ها نسبت به اشخاص ثالث و طلبکاران اثری ندارد.
حکم خاصی درباره نفع در شرکت تضامنی جاری است، براساس ماده ۱۳۲ قانون تجارت «اگر در نتیجه ضررهای وارده سهم‌الشرکه شرکا کم شود تا زمانی که این کمبود جبران نشده تادیه هر نوع منفعت به شرکا ممنوع است». اگر شرکتی در سال اول مثلاً بیست هزار تومان زیان و در سال بعد بیست و پنج هزار تومان سود داشته باشد. این سود تنها به میزان پنج هزار تومان به شرکا باید نسبت زیان به سود پرداخت شود. در هر حال نفع سال‌های بعد تا ضرر سال‌های قبل جبران نشده پرداخت نخواهد شد. اگر غیر از این می‌بود‌ سرمایه شرکت برای همیشه مقداری کمتر از میزان اصلی را نشان می‌داد. به همین علت است که در شرکت تضامنی منظور داشتن نفع نسبت زیان به سود ثابت برای شرکا اشکال دارد.
در تقسیم سود و زیان در شرکت تضامنی قانون پرداخت ضررهای سال قبل را از منافع سال‌های بعد عنوان «تکمیل سرمایه» دانسته و ضمناً مقرر داشته «جز در مورد فوق هیچ یک از شرکا را شرکت نمی‌تواند به تکمیل سرمایه که به علت ضررهای وارده کم شده است ملزم کرده و یا او را مجبور نماید بیش از آنچه که در شرکتنامه مقرر شده است به شرکت سرمایه دهد». تقلیل سرمایه و ازدیاد آن نیز ممکن است ولی این امر میسر نمی‌شود مگر به اتفاق آراء شرکا.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.