الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.
چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.
حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.
و انتظار دارند که خرید آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.
حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.
وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.
اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.
اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.
وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.
چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.
ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.
موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.
یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.
از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.
پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.
سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.
هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.
بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.
عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.
هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.
اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.
در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین آنها برگشت ایجاد شده است.
یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.
این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.
چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تغییر بدهند.
همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.
اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.
بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.
بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.
این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.
هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.
برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:
۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.
۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.
۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.
این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).
۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.
پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.
سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.
سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.
برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.
سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.
اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.
سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.
اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.
اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.
برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.
پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.
اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.
برگشت روند ماژور
تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.
و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.
برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.
در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.
سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.
وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.
و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.
شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.
برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.
چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.
همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.
و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.
اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.
پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.
وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.
اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).
خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.
در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.
در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.
گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.
و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.
این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.
بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.
اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.
شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.
شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.
حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).
همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).
در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.
الگوی برگشت روند ماژور
گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.
و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.
این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.
همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.
تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.
خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.
پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.
الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
روزانه معاملهگران زیادی به دنبال بررسی دادهها و جمع آوری اطلاعات در مورد خرید یا فروش سهام هستند. بسیاری از تحلیلگران بازار سرمایه، برای بررسی سهام و تصمیم گیری برای انجام معامله موفق و منطقی، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند تا با استفاده از ابزارهای آن و امکاناتی که برای آنها فراهم میآورد، بتوانند شناخت بهتری از روند سهام مورد نظر خود داشته باشند. الگوهای بازگشتی یکی از مؤثرترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در تشخیص روند میباشد که همیشه مورد توجه تحلیلگران بازار است. این الگوها، اصول و ساختاری دارند که کسب آگاهی و شناخت از آنها برای هر معاملهگری که میخواهد در بازار بورس فعالیت کند، لازم و ضروری به شمار میرود.
در این مقاله سعی بر آن داریم تا به بررسی الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال بپردازیم و مطالبی که در ادامه شرح میدهیم:
الگو بازگشتی چیست؟
انواع الگوهای بازگشتی:
۱ - الگوی سر و شانه کف/ سقف
۲ - الگوی سقف و کف دوقلو
۳ - الگوی سقف و کف سهقلو
4-الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
5-الگوی کنج بالارونده (Rising Wedge)
الگو بازگشتی (reversal patterns) چیست؟
در این الگوها، نمودار قیمتی بعد از طی روند مشخصی در طول بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی میشود و یا در جهتی مخالف روند قبلی خود، روند حرکتی جدیدی را در پیش خواهد گرفت. در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی بازگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود. بهواقع در الگوی بازگشتی، نقطه عطفی در نمودار به وجود میآید که روند بعدی را تحت تأثیر خود میگذارد.
انواع الگوهای بازگشتی
درحالیکه تصور میشود الگوهای بازگشتی همگی مشابه هم هستند اما باید گفت اینگونه نیست و این الگوها دارای انواع بخصوص و مجزایی میباشند که در تحلیل تکنیکال به کار میروند. در این قسمت به مهمترین الگوهای موجود در مورد الگوهای بازگشتی، میپردازیم. این الگوها هرکدام جزو الگوهای قدرتمند هستند که با استفاده از آنها، به درک بهتری از نمودار قیمتی سهام و داراییهای مختلف میرسیم. این الگوهای بازگشتی، دادهها و اطلاعات دقیق و مفیدی به معاملهگران میدهد تا قبل از معامله خود تمامی جوانب نمودار سهام را بسنجند و نسبت به آن تصمیمگیری کنند. در مجموع دانستن و آگاهی از این الگوها به شناخت موقعیت سهام و پیداکردن نقاط مهم نمودار برای خرید و یا فروش کمک بسیار زیادی میکند. در ادامه به بررسی پنج الگوی مهم از دسته الگوهای بازگشتی میپردازیم.
الگوی سر و شانه کف و سقف
قبل از تشکیل یک الگوی بازگشتی، باید یک روند در مسیر قبلی وجود داشته باشد که بتوان برای بازگشت، الگویی متصور شد. الگوی سر و شانه یکی از معروفترین الگوهای کلاسیک بازگشتی محسوب میشود. این الگو در انتهای روند رخ میدهد و روند صعودی را به نزولی و برعکس، روند نزولی را به صعودی تبدیل میکند. این الگو زمانی تشکیل میشود که بعد از روند، الگویی بر مبنای چند سقف قیمتی و یا چند کف قیمتی شکل بگیرد.
این الگو زمانی تشکیل میشود که بعد از روند، الگویی بر مبنای چند سقف قیمتی و یا چند کف قیمتی شکل بگیرد.
الگوی سر و شانه سقف
در الگوی سر و شانه سقف، همان طور که در شکل زیر ملاحظه میشود، بعد از یک روند صعودی تشکیل میشود و با پایان الگو، روند صعودی به اتمام میرسد. در این الگو، سه سقف تشکیل میشود که سقف میانی از دو سقف دیگر بلندتر است. بهخاطر شکل ظاهری آن، سقف وسط را سر و دو سقف کناری را شانه مینامند. پس از تکمیل الگو، مشاهده میشود که روند صعودی پایان میابد و به روند نزولی تبدیل میشود. این در زمانی اتفاق میافتد که خط گردن با حجم بالا و پرقدرت شکسته شود تا بعد از آن، روند نزولی شکل بگیرد. در این موقع، خط حمایتی قبلی، تبدیل به خط مقاومتی برای روند بعدی میشود. اگر این الگو تأیید شود، معمولاً یک روند نزول برای سهام متصور میشویم.
الگوی سر و شانه کف
در الگوی سر و شانه کف، درست برعکس بحث بالا اتفاق میافتد. در این الگو بعد از یک روند نزولی، چند کف قیمتی به وجود میآید که کف وسط، نقش سر و دو کف کناری، نقش شانه را بازی میکنند. پس از تشکیل این الگو و اتمام آن، روند نزولی تبدیل به روند صعودی میشود. اگر این الگو تأیید شود، معمولاً یک روند صعود برای سهام متصور میشویم و میتواند فرصت مناسبی برای خرید در این نقاط باشد.
الگوی سقف و کف دوقلو
این الگو بهواقع یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به شمار میرود و باید در استفاده از آن دقت لازم را داشت. کندلهای بازگشتی در این الگو از اهمیت بالایی برخوردار است.
در الگوی سقف دوقلو، به طور معمول، یک الگوی نزولی بازگشتی تشکیل میشود. در این الگو کندلهای قیمتی، دو قله و یک دره را پدید میآورند که در شکل زیر بهوضوح قابل رویت است. اولین سقف، بالاترین میزان قیمت را ثبت میکند و در حکم یک ناحیه مقاومتی عمل مینماید. بعد از آن افت قیمت اتفاق میافتد تا یک کف جدید ساخته شود و بعد از آن نمودار قیمتی تا سقف قبلی حرکت میکند. زمانی که الگوی دوقلو ساخته شد، حال میتوان در انتظار یک روند نزولی در این الگوی بازگشتی باشیم. همان طور که مشخص است، در طی این روند حمایت به مقاومت الگوهای برگشت صعودی تبدیل میشود. بهترین استراتژی معامله در این مواقع این است که در زمان افت قیمتی اول خریدار باشیم و در سقف دوم فروشنده باشیم تا در ادامه روند به سمت روند نزولی، متضرر نشویم.
الگوی کف دوقلو، برعکس الگوی سقف عمل میکند. مطابق این الگو، بعد از یک روند نزولی، نمودار قیمتی، دو کف و یک قله میسازد. برای تشکیل این الگو، حتماً باید یک روند نزولی از قبل وجود داشته باشد در غیر این صورت تشخیص آن چندان اعتباری ندارد. به هر حال اولین کف در نمودار، میتواند نشاندهنده این موضوع باشد که احتمال زیاد کف دوم هم در همین حوالی شکل خواهد گرفت. بین کف اول و کف دوم، یک افزایش قیمتی خواهیم داشت که قله مینامیم. پس از تکمیل الگوی کف دوقلو، الگوهای برگشت صعودی طبیعتاً شاهد یک روند صعودی در روند سهام خواهیم بود.
بهترین استراتژی معاملاتی در این الگو، به این صورت میباشد که وقتی، کندل بازگشتی از کف دوم به سمت بالا در حرکت باشد، فرصت مناسب برای خرید خواهد بود چراکه یک روند صعودی قدرتمند در آن نقطه به وجود میآید.
الگوی سقف و کف سهقلو
این الگو شباهت بسیار زیادی به مبحث بالا در مورد الگوی دوقلو دارد اما با یک تفاوت در تعیین سقف و کف جدید. زمانی که الگوی سقف و کف دوقلو در شکستن سطوح حمایتی و مقاومتی خود ناکام باشند، فعلوانفعالات بازار و کشمکش میان خریداران و فروشندگان سهم باعث میشود تا یک کف و یک سقف دیگر به الگو اضافه شود و به عبارتی یک نوسان دیگر در نقطه حمایت و نقطه مقاومت، اتفاق میافتد و در این حالت ما با یک الگوی سقف و کف سهقلو و در واقع با سه سقف قیمتی مواجه خواهیم شد که در شکل زیر قابلمشاهده میباشد.
در الگوی سقف سهقلو، هرگاه نمودار سهام سقف جدید سوم را لمس کرد، بهاحتمال بسیار زیاد در یک الگوی برگشتی، وارد روند نزولی خواهد شد.
به همین ترتیب در الگوی کف سهقلو، زمانی که نمودار قیمتی، کف جدید سوم را لمس کرد، بهاحتمال بسیار زیاد در یک الگوی برگشتی، وارد روند صعودی خواهد شود.
الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
الگوی کنج به طور معمول، خبر از یک توقف در روند و بعد در ادامه، تبدیلشدن به یک روند بازگشتی، میدهد. در الگوی کنج نزولی پایین رونده، یک الگوی مخروطی شکل به سمت پایین شکل میگیرد اما برخلاف ظاهر آن، این روند اصلاً نزولی نیست و پس از اتمام الگو و خروج کندل بازگشتی از کنج، یک روند صعودی در این حالت اتفاق میافتد.
در این الگو نیز لازم است قبل از تشکیل کامل الگو، یک روند قبلی در نمودار داشته باشیم. بعد از تغییر روند به سمت الگوی کنج نزولی، معاملات سهام در نوسانات قیمتی و شکل مخروطی قرار میگیرد تا زمانی که بتواند از کنج این مخروط خارج شود. در این هنگام، ما شاهد یک روند صعودی در کندلهای قیمتی خواهیم بود که تحلیلگران با پیداکردن این نقطه فرصت مناسبی را برای خرید به دست میآورند چراکه هر لحظه نمودار سهام وارد روند صعودی خود خواهد شد.
به همان نحوی که در تحلیل تکنیکال اغلب به دنبال شکست مقاومت هستیم، در الگوی کنج نزولی نیز باید سطح مقاومتی در کنج، شکسته شود تا بتوان برای آن سیگنال خرید و یا روند صعودی متصور شد.
الگوی کنج بالارونده (Rising Wedge)
طبیعتاً خلاف جهت الگوی کنج پایین رونده، الگوی کنج بالارونده تشکیل میشود. در این الگو، نمودار کندلی سهام بعد از یک روندی که از قبل وجود داشته است، وارد نوسانات الگوهای برگشت صعودی قیمتی و عرضه و تقاضایی میشود که تشکیل یکشکل مخروطی به سمت بالا میدهد. این مخروط به صورتی است که در طی معاملات روزانه، کفها و سقفهای جدید به سمت بالا میسازد. این نوسانات تا جایی ادامه پیدا میکند که چندین بار سقف و کف جدید ساخته باشد. طبق الگوی کنج بالارونده، هرگاه سطوح مقاومتی در مخروط، شکسته شود، هر لحظه امکان دارد، الگو تکمیل شود و شاهد روند نزولی در حرکت بعدی سهام باشیم.
به همان ترتیبی که شکسته شدن حمایت در تحلیل تکنیکال، یک هشدار به معاملهگر تلقی میشود، در الگوی کنج بالارونده نیز با شکست حمایت در کنج مخروط به پایین، هر لحظه این احتمال وجود خواهد داشت تا روند نمودار به سمت روند نزولی حرکت کند و این میتواند نمودار قیمتی سهم را تا مدتها وارد فاز افت قیمتی نماید.
بنابراین میتوان گفت در هر دو الگوی کنج نزولی و کنج بالارونده، کندل قیمتی نمودار، مانند فنری در کنج فشرده میشود تا زمانی که با شکست مقاومت و یا شکست حمایت، نمودار سهام با قدرت وارد روند بعدی خود شود. این روند در الگوی کنج نزولی قطعاً صعودی و در الگوی کنج بالارونده، نزولی خواهد بود.
جمعبندی
الگوهای بازگشتی از مباحث مهم در تحلیل تکنیکال میباشد و در کنار سایر ابزارهای تحلیلی، از قدرت بالایی برخوردار میباشند. این الگوها برای تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه حائز اهمیت هستند به طوری که بسیاری از معاملهگران بازار برای تعیین نقاط خرید و فروش خود از الگوهای بازگشتی استفاده میکنند تا درک بهتری از روند آتی سهام خود داشته باشند. الگوهای بازگشتی به پنج دسته مهم تقسیم میشوند که هرکدام تشکیل الگویی با اشکال مختلف میدهند و بسته به نوع آن، تفسیرهای متفاوتی ارائه میشود. در این مقاله سعی بر این داشتیم تا به بررسی انواع الگوهای بازگشتی بپردازیم و طراحی استراتژی خرید یا فروش بر اساس آنها را شرح دهیم.
آن چیزی که مسلم است این نکته خواهد بود که تشخیص الگوهای برگشت صعودی الگوهای بازگشتی نیاز به کسب مهارت و تجربههای بالا دارد تا بهراحتی بتوان با آنها کار کرد. از همین رو کارگزاری اقتصاد بیدار با همکاری مشاورین و متخصصین خود خدمات تحلیلی و آموزشی خود را به علاقهمندان بازار سرمایه ارائه میدهد که کافی است با دفاتر آن در تماس باشید.
الگوهای بازگشت روند
این امکان وجود دارد که در نمودارهای نرخ های ارز، مدل های هندسی را مشخص کرد. مدل هایی که بعد از آن شکل می گیرند که سطح قیمت در روند جاری به بالاترین میزان اش می رسد. پدیدار شدن این شکل ها نشان می دهد که روند به انتها رسیده است و یک حرکت جدید آغاز می شود. یک ویژگی قابل توجه پدیدار شدن این مدل ها این است که معامله گر فقط دربارۀ تغییر نزدیک و حتمی در روند آگاه نمی شود بلکه از مقدار احتمالی حرکت قیمت نیز مطلع می شود.
سر و شانه
الگوی قیمتی سر و شانه انتهای روند و تغییر جهت در قیمت دارائی را نشان می دهد. این الگو غالباً در یک روند صعودی توسعه یافته شکل می گیرد.
سر و شانه (معکوس)
الگوی قیمتی سر و شانۀ معکوس علامتی است از تغییر جهت روند و انتظار می رود که پس آن تغییر در جهت قیمت دارائی رخ دهد. سرو شانه معمولاً در یک روند نزولی توسعه یافته شکل می گیرد.
جفت قله
الگوی جفت قله یک نمای قیمتی است که پیش از تغییر جهت روند جاری شکل می گیرد. الگوی جفت قله معمولاً در یک روند صعودی ایجاد می شود و انتظار می رود پس از آن قیمت ها دچار افت شوند. هرچه زمان شکل گیری این الگو بیشتر شود، بیشتر می توان به آن اعتماد کرد.
جفت کف
الگوی قیمتی جفت کف به عنوان علامتی از وجود تغییر جهت در روند نزولی قلمداد می شود. انتظار می رود که در این حالت قیمت ها صعود کنند و هر چه شکل گیری این الگو بیشتر به طول بیانجامد، قابل اعتمادتر خواهد بود.
سه قله
سه قله یک الگوی قیمتی است که در یک روند صعودی ایجاد می شود و علامتی است از تغییر روند و افت قیمت ها. این الگو بیشتر از جفت قله اهمیت دارد.
سه کف
الگوی قیمت سه کف اغلب در یک روند نزولی شکل می گیرد الگوهای برگشت صعودی و علامتی است از تغییر جهت روند و صعود قیمت ها. این الگو از الگوی دو کف مهمتر است.
الگوی الماس
پدیدار شدن این الگوی قیمتی در نمودار تائیدی است بر تغییر مسیر روند. الگوی لوزی بطور سنتی در یک روند صعودی ایجاد می شود.
انواع الگوهای بازگشتی صعودی در تحلیل تکنیکال
الگوهای بازگشتی دارای دو نوع صعودی و نزولی می باشند؛ الگوهای بازگشتی صعودی از یک، دو یا سه کندل در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شوند و علامتی برای تغییر جهت روند از نزولی به صعودی می باشند. در ادامه به ترتیب الگوهای تکی و ترکیبی صعودی را شرح می دهیم.
1-الگوی همر (Hammer)
الگوی همر (چکش) از جمله الگوهای تک شمعی است که در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود و دارای خصوصیات زیر می باشد:
- یک بدنه کوچک که در انتها یا نزدیکی بالاترین قسمت دامنه شمع شکل می گیرد.
- رنگ بدنه زیاد اهمیت ندارد؛ یعنی می تواند سفید توخالی یا مشکی توپر باشد لیکن اگر صعودی (سفید) باشد دارای قدرت بازگشت بیشتری می باشد.
- سایه پایینی بلند که طول آن حداقل دو یا چند برابر بدنه شمع می باشد.
- سایه بالایی نداشته باشد و یا در صورت دارا بودن بایستی بسیار کوچک باشد.
- قیمت پایانی بایستی در محدوده بالاترین قیمت دامنه شمع قرار داشته باشد.
الگوی همر از الگوهای تک شمعی
همر می تواند سایه بالایی کوتاه داشته باشد یا اینکه فاقد آن باشد
سایه پایینی بلند نشانگر این است که قیمت در ابتدای بازار توسط فروشندگان به شدت ریزش کرده است ليكن در ادامه خریداران ابتکار عمل را از دست فروشندگان گرفتند و با غلبه بر آنها موجب بازگشت موثر قیمت به سمت بالا شده اند به نحوی که در انتهای بازار در نزدیکی بالاترین قیمت خود بسته شده است. به این صورت شمعی با یک بدنه کوچک، سایه پایینی بلند و سایه بالایی بسیار کوچک و یا حتی بدون آن به نام همر تشکیل می شود تا بازار را به سمت بالا صعود دهد. قابل ذکر است نوع متقارن این الگو در روند صعودی ستاره ثاقب یا شوتینگ استار نام دارد که در ادامه آن را نیز شرح می دهیم.
تشکیل الگوی شمعی بازگشتی همر
نحوه شکل گیری همر در انتهای روند نزولی و بازگشت آن
2-الگوی نافذ (Piercing Pattern)
الگوی شمعی نافذ از جمله الگوهای بازگشتی قدرتمند است که از ترکیب دو شمع متضاد سیاه و سفید در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود و دارای خصوصیات زیر می باشد:
- اولین شمع همانند روند قبلی دارای یک بدنه نزولی (سیاه) قدرتمند است که معمولا یک شمع سیاه بلند یا متوسط بوده و باعث اطمینان معامله گران به روند نزولی می گردد.
- شمع دوم دارای بدنه مخالف با شمع قبلی و صعودی (سفید) است؛ بدین صورت که نقطه آغازین آن با یک شکاف در زیر قیمت حداقل (حالت ایده آل) یا قیمت پایانی شمع قبلی شکل می گیرد و قیمت تا محدوده بیش از ۵۰ درصدی بدنه شمع قبلی نفوذ کرده و در نهایت نیز در همان ناحیه بسته می شود. به عبارت دیگر نقطه پایانی شمع دوم حداقل در نیمه بدنه و یا نزدیکی نقطه آغازین شمع قبلی قرار دارد.
تشکیل الگوی نافذ
نقطه آغازین شمع دوم می تواند در زیر قیمت حداقل یا پایانی شمع قبلی قرار بگیرد ليكن در حالت اول وضعیت بسیار مناسب تر است.
شکل گیری چنین الگویی از نظر روانی تغییر مهمی در تفکر نزولی بودن روند است. اگر شمع دوم کاملا بدنه شمع قبلی را بپوشاند دیگر یک الگوی نافذ محسوب نمی شود بلکه جزو الگوهای پوشاننده است که در ادامه به آنها نیز می پردازیم لیکن اگر نقطه پایانی کندل دوم حداقل به نیمه بدنه شمع قبلی نرسد بایستی به انتظار دیگر علائم تأیید کننده باشیم تا پس از تأیید با معامله خرید وارد بازار شویم. در تأیید بازگشت چنین الگویی بایستی بازار در بالای شمع دوم معامله شود و در نهایت نیز بالای آن بسته شود. این الگو دارای نوع متقارنی در روند صعودی به نام الگوی ابر سیاه می باشد که در ادامه آن را نیز شرح می دهیم.
نحوه شکل گیری الگوی نافذ در انتهای روند نزولی و بازگشت آن که با همگرایی همراه بوده است
نحوه شکل گیری الگوی نافذ در انتهای روند نزولی و بازگشت آن
3-الگوی پوشاننده صعودی
این الگو (پوشاننده صعودی) از جمله الگوهای بازگشتی قدرتمند است که همانند الگوی نافذ از ترکیب دو شمع با رنگ های متضاد (سیاه و سفید) در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و دارای خصوصیات زیر می باشد:
- اولین شمع همانند روند قبلی خود دارای یک بدنه نزولی (سیاه) قدرتمند است که معمولا یک شمع سیاه بلند یا متوسط بوده و باعث اطمینان معامله گران به روند نزولی می گردد.
- شمع دوم دارای بدنه مخالف با شمع قبلی و صعودی (سفید) است.
- بدنه شمع دوم بایستی کاملا بدنه شمع قبلی را در بر گیرد (بپوشاند)؛ بدین صورت که نقطه آغازین آن با یک شکاف در زیر قیمت حداقل (حالت ایده آل) با قیمت پایانی شمع قبلی شکل گیرد و قیمت تا کل محدوده بدنه شمع قبلی نفوذ کرده و در نهایت نیز در همان ناحیه با بالاتر بسته شود.
با شکل گیری چنین الگویی به احتمال بسیار زیادی روند نزولی پایان یافته و به زودی حرکت بازگشتی (صعودی) آغاز خواهد شد. البته قابل ذکر است در این الگو احتیاجی نیست که بدنه شمع دوم کل دامنه شمع قبلی (از نقطه پایین به بالا) را در بر گیرد بلکه فقط پوشاندن بدنه کندل قبلی کافی است. البته شما در نمودارهای بازار تنوع زیادی را در این الگو مشاهده می نمایید; برای مثال الگویی که در آن نقطه پایانی کندل اول دقیقا در نقطه آغازین کندل دوم با در نزدیکی آن قرار دارد یا اینکه نقطه آغازین کندل اول دقيقا در نقطه پایانی کندل دوم با در نزدیکی آن قرار دارد. در هر دو حالت، اگر قیمتها در یک انتها مطابق هم باشند نه در هر دو انتها، الگو مورد تأیید می باشد؛ ضمن اینکه بدنه کندل دوم بایستی نسبت به کندل اول تا حد قابل توجهی بلندتر باشد. در این میان اگر قیمتها در دو انتها با هم تطابق داشته باشند و اندازه بدنه ها نیز یک اندازه باشد، این الگوی دیگر پوشاننده محسوب نمی شود.
تشکیل الگوی پوشاننده صعودی
در این الگو اگر اتفاقات زیر به وقوع پیوندد بازگشت با اطمینان و قدرت بیشتری رخ خواهد داد:
- کندل پوشاننده پس از یک روند طولانی مدت تشکیل گردد.
- بدنه شمع اولی بسیار کوچک باشد مانند یک الگوی فرفره یا دوجی و توسط یک بدنه بلند پوشانده شود.
- کندل پوشاننده (شمع دومی) دارای یک بدنه طویل باشد و سایه های بالایی و پایینی نداشته باشد البته سایه های کوچک نیز ایرادی ندارد.
- کندل پوشاننده کل دامنه شمع اول را بپوشاند یعنی از پایین تا بالای آن را فرا گیرد.
- کندل پوشاننده نه تنها شمع قبلی بلکه چند شمع قبلی خود را بپوشاند.
- تشکیل شمع پوشاننده با افزایش قابل توجه حجم همراه باشد.
این الگو بسیار مشابه الگوی نافذ است لیکن بر خلاف نافذ که تا حدود نیمه بدنه شمع قبلی نفوذ می کرد در این الگو کل بدنه شمع قبلی پوشانده می شود. بر این اساس الگوی پوشاننده بسیار قدرتمندتر از الگوی نافذ عمل می کند. قابل ذکر است که این الگو نوع متقارنی نیز در روند نزولی به نام الگوی پوشاننده نزولی دارد.
نحوه شکل گیری الگو پوشاننده صعودی در انتهای روند نزولی و بازگشت بازار
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
آشنایی با الگوی کنج صعودی و نزولی
در معاملات، الگوی کنج به روشی برای تحلیل اشاره دارد که تقریبا به شکل مثلثی شکل می گیرد اما با الگوی مثلث متفاوت است. تحلیلگران فنی از یک کنج برای به تصویر کشیدن روندهای بازار استفاده می کنند، یک کنج شکل فلش دارد. این نشان دهنده معکوس شدن کوتاه مدت و میان مدت در حرکت قیمت در بازار است. با استفاده از الگوی کنج، الگوهای قیمت بر روی نمودار ترسیم می شوند تا یک فلش تشکیل شود، حرکات اصلی و روند قیمت ها با استفاده از کنج نشان داده می شوند. درواقع الگوی کنج نوعی الگوی نمودار است که از همگرا شدن دو خط روند تشکیل می شود. کنج ها بسته به روندی که در آن شکل میگیرند، میتوانند کنج های در حال افزایش یا کاهش (صعودی یا نزولی) باشند.
درک الگوی کنج
یک الگوی کنج می تواند نشانه معکوس های قیمت صعودی یا نزولی باشد. در هر صورت، این الگو دارای الگوهای برگشت صعودی سه ویژگی مشترک است:
- خطوط روند همگرا.
- الگوی کاهش حجم با پیشروی قیمت از طریق الگو.
- خروج از یکی از خطوط روند.
دو شکل الگوی کنج عبارتند از یک کنج در حال افزایش (که نشان دهنده یک برگشت نزولی است) یا یک کنج در حال سقوط (که نشانه بازگشت صعودی است.)
الگوی کنج صعودی
هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک الگوی کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. درواقع این الگو معمولاً زمانی اتفاق میافتد که قیمت اوراق بهادار در طول زمان افزایش مییابد اما میتواند در میان روند نزولی نیز رخ دهد.
خطوط روند ترسیم شده در بالا و پایین الگوی نمودار قیمت می تواند به یک معامله گر یا تحلیلگر کمک کند تا یک معکوس شکست را پیش بینی کند. در حالی که قیمت می تواند خارج از هر یک از خطوط روند باشد، الگوهای کنج تمایل دارند در جهت مخالف خطوط روند شکسته شوند.
بنابراین، افزایش الگوهای کنج نشان دهنده احتمال بیشتر کاهش قیمت ها پس از شکست خط روند پایین تر است. معامله گران می توانند پس از شکست با فروش اوراق بهادار و یا بسته به اوراق بهاداری که نمودار می شود، معاملات نزولی انجام دهند. این معاملات به دنبال سود بردن از احتمال کاهش قیمت ها هستند.
پس هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. قبل از همگرا شدن خط، فروشندگان وارد بازار می شوند و در نتیجه قیمت ها شتاب خود را از دست می دهند. این منجر به شکسته شدن قیمت ها از خطوط روند بالا یا پایین می شود، اما معمولاً قیمت ها در جهت مخالف خط روند شکسته می شوند.
الگوی کنج نزولی
هنگامی که قیمت اوراق بهادار در طول زمان در حال کاهش است، یک الگوی کنجی می تواند درست زمانی که روند آخرین حرکت نزولی خود را انجام می دهد، رخ دهد. خطوط روندی که در الگوی نمودار قیمت در بالای اوجها و پایینترین سطحها ترسیم شدهاند، میتوانند همگرا شوند، زیرا سقوط قیمت شتاب خود را از دست میدهد و خریداران وارد عمل میشوند تا سرعت کاهش را کم کنند. قبل از همگرا شدن خطوط، ممکن است قیمت بالاتر از خط روند بالایی باشد.
زمانی که قیمت خط روند بالایی را می شکند، انتظار می رود که امنیت معکوس شود و روند بالاتری داشته باشد. معاملهگرانی که سیگنالهای برگشت صعودی را شناسایی میکنند، میخواهند به دنبال معاملاتی باشند که از افزایش قیمت اوراق بهادار سود میبرند.
به بیان خیلی ساده زمانی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال کاهش باشد، یک کنج نزولی توسط دو خط روند همگرا تشکیل میشود. قبل از همگرا شدن خط، خریداران وارد بازار می شوند و در نتیجه کاهش قیمت شروع به از دست دادن شتاب خود می کند. این موضوع منجر به شکسته شدن قیمت ها از خط روند بالایی می شود.
چارچوب زمانی در الگوهای کنج
هر دو کنج های صعودی و نزولی می توانند در هر دو تایم فریم (بازه زمانی) روزانه و چند ماهه اتفاق بیفتند، اگرچه شناسایی کنج های روزانه با قطعیت بسیار دشوار است. قویترین الگوهای کنجی در یک دوره سه تا شش ماهه ایجاد میشوند و قبل از آن یک روند قوی که حداقل چندین ماه طول میکشد، ایجاد میشود. با این حال، این امکان نیز وجود دارد که روند به طور جزئی یا کامل در خود الگوی کنج قرار گیرد. معکوس نشان داده شده توسط کنج ممکن است یک معکوس میانی در روند بزرگتر یا یک معکوس طولانی مدت باشد.
الگوهای کنج ساده شده
الگوهای کنج معمولاً نتیجه تثبیت به دنبال یک روند قوی هستند اما برخلاف الگوهای مثلثی، به جای تقویت، نشان دهنده تضعیف روند قبلی هستند. الگوهای کنج صعودی یا افزایشی زمانی شکل میگیرند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت بالا میرود، در حالی که الگوهای کنج نزولی زمانی تشکیل میشوند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت در حال سقوط باشد. هنگامی که یک کنج می شکند، معمولاً در جهت مخالف کنج قرار می گیرد که نشان دهنده معکوس شدن روند قبلی است.
مزایای تجارت برای الگوهای کنج
به عنوان یک قاعده کلی، استراتژی های الگوی قیمت برای سیستمهای معاملاتی به ندرت بازدهی را به همراه دارند که در طول زمان از استراتژیهای خرید و نگهداری بهتر عمل میکنند، اما با این وجود به نظر میرسد برخی از الگوها در پیشبینی روند عمومی قیمت مفید باشند. برخی از مطالعات نشان میدهند که الگوی کنج در بیشتر از دو سوم مواقع به سمت معکوس شدن حرکت میکند (یک شکست صعودی برای کنجهای در حال سقوط و یک شکست نزولی برای کنجهای بالارونده) که یک کنج در حال سقوط شاخص قابل اطمینانتری نسبت به کنج در حال افزایش است.
از آنجا که الگوهای کنج به یک کانال قیمت کوچکتر همگرا می شوند، فاصله بین قیمت در هنگام ورود به معامله و قیمت برای حد ضرر، نسبتاً کوچکتر از شروع الگو است. این به این معنی است که در زمان شروع معامله می توان یک حد ضرر در نزدیکی آن قرار داد و در صورت موفقیت آمیز بودن معامله، نتیجه می تواند بازدهی بیشتری نسبت به مبلغی که برای شروع معامله در معرض خطر است، به همراه داشته باشد.
در زیر شکل گیری الگوی کنج صعودی و نزولی در روند صعودی و نزولی مشاهده می شود.
تفاوت بین الگوی نمودار کنج و مثلث
الگوهای کنج، الگوهای نموداری مشابه الگوهای مثلث متقارن هستند، زیرا معاملاتی را نشان میدهند که در ابتدا در محدوده قیمتی وسیعی انجام میشود و سپس با ادامه معاملات، دامنه آن کاهش مییابد. تفاوت اصلی بین این دو الگو، تمایل دو خط و خود الگو است: همه خطوط به سمت بالا یا پایین متمایل هستند و برخلاف مثلثهای متقارن، الگوهای کنج سیگنالهای معکوس هستند و تمایل زیادی به صعودی بودن (برای کنجهای در حال سقوط) یا نزولی بودن برای (کنج های در حال افزایش) دارند. تشخیص و معامله موثر الگوهای کنج دشوار است زیرا اغلب شبیه فعالیت معاملاتی پس زمینه در نمودارها هستند.
جمع بندی
الگوهای کنجی یکی از الگوهای مورد استفاده تحلیلگران در تحلیل تکنیکال به شمار رفته، معمولاً الگوهای معکوس هستند که می توانند نزولی، (یک کنج در حال افزایش) یا صعودی (یک کنج در حال سقوط) باشند. تشخیص و تفسیر این الگوها بر روی نمودار بسیار دشوار است زیرا شباهت زیادی به الگوهای مثلثی دارند و همیشه به طور تمیز شکل نمی گیرند. بنابراین، مهم است که هنگام معامله الگوهای کنج مراقب باشید و از حجم معاملات به عنوان وسیله ای برای تأیید شکست استفاده کنید.
دیدگاه شما