هدف قیمتی یا تارگت چیست؟ زمانی که معامله گران آینده یک سهم را پیش بینی می کنند و برای آن یک تارگت مشخص می کنند، به آن عدد هدف قیمتی گفته می شود.
تعیین تارگت در معامله گری
بسیاری از معاملهگرها تمام زمان و انرژی خود را صرف یافتن بهترین نقطه ورود به معامله میکنند، اما پس از آنکه وارد معامله شدند، سردرگم میشوند و نمیدانند چگونه باید معاملات خود را مدیریت کنند. حاصل این جریان در معاملهگرها کاهش اعتماد به نفس، تصمیمگیری احساسی، ازدستدادن فرصتها و انجام اشتباهاتی است که بعداً ثمری جز پشیمانی ندارند. دانش در مورد چگونگی تعیین اهداف در معاملات بسیار مهم است، اما اغلب نادیده گرفته میشود.
همانطور که میدانید انتخاب نوع استراتژی برای رسیدن به هدف کاملاً بستگی به معاملهگر دارد و اینکه کدام استراتژی هدف برای معاملهگر بهتر کار میکند. بنابراین، برای شروع، بهتر است استراتژی های موجود را بررسی کنید و سپس خودتان، استراتژی مورد نظر را در معاملات خود به کار بگیرید، نتایج معاملات خود را پیگیری کنید و به بهبود رویکردی که انتخاب کردهاید، ادامه دهید.
معاملهگری که برای تعیین اهداف خود استراتژی دقیقی داشته باشد میتواند با ازبینبردن حدس و گمان، با اطمینان بیشتری دست به معامله بزند. از این رو، در ادامه این مقاله، سعی کرده ایم آنچه که لازم است بدانید را در اختیارتان قرار دهیم.
۱: نسبت ثابت سود به زیان
ساده ترین تکنیک برای تعیین هدف، ثابت درنظرگرفتن نسبت سود به زیان است.همانطور که میدانید این روشی بسیار ساده برای پیادهسازی استراتژی هدفی ثابت و همیشگی است.
بالابودن نسبت سود به زیان، لزوماً بهتر نیست و هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال بُرد کمتر خواهد بود.
بهطور خاص، معاملهگران تازهواردی که بهدنبال کسب دانش و تجربه در بازار هستند، بهتر است هدفی کوچکتر با نسبت سود به زیان کمتر انتخاب کنند تا احتمال بُرد بیشتری داشته باشند و سریعتر به اعتمادبهنفس لازم برای معاملهگری دست یابند.
۲: سطوح اخیر حمایت و مقاومت
یکی دیگر از استراتژیهای هدفی که در میان معاملهگران بسیار محبوب است، از آخرین سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکند. سطوح حمایت و مقاومت موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و منطقی است هدف خود را بهشکلی انتخاب کنید که قیمت مجبور نباشد از سطوح مهم حمایت و مقاومت عبور کند، زیرا این امر میتواند احتمال رسیدن قیمت به هدف شما را کاهش دهد.
بهطور کلی، معاملهگران اغلب مهمترین سطح حمایت یا مقاومت اخیر را پیدا میکنند و سپس هدف را چند نقطه بالاتر یا پایینتر از آن قرار میدهند. این مسئله مهم است.
۳: بازتاب الگو (Pattern projection)
روش بعدی، استفاده از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت است که برخی از معاملهگرها این رویکرد را بازتاب الگو یا حرکات محاسبهشده (Measured moves) مینامند.
اگر از این استراتژی هدف استفاده میکنید، توجه داشته باشید که باید فاصله پایینترین نقطه را تا بالاترین نقطه الگو بهطور دقیق اندازهگیری کنید تا فاصله صحیح را به دست بیاورید.
به این نکته توجه کنید که برخی از معاملهگران پس از محاسبه ارتفاع الگو، آن را در ضرایب ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ یا حتی ۲ ضرب میکنند. نهایتا لازم است بدانید که هرچه هدف شما دورتر باشد، احتمال برخورد قیمت با آن نیز کمتر خواهد بود. درمجموع، در بهکارگیری هر استراتژی جدید، بهتر است اهداف خود را محافظهکارتر انتخاب کنید. این مسئله به شما کمک میکند بسیار سریعتر اعتمادبهنفس لازم را پیدا کنید و احتمال بُرد بیشتری داشته باشید.
۴: میانگین متحرک در تایمفریم بالاتر
این روش بهطور ویژه در معاملات بازار فارکس بهخوبی جواب میدهد، زیرا در این بازار قیمتها اغلب صرفنظر از هر میزان نوسانی که داشته باشند، باز هم در گذر زمان تعیین تارگت در معامله گری به میانگین نزدیک میشوند.
جالب است بدانید که در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است استراتژی هدف میانگین متحرک در بازههای زمانی بالاتر تعیین شود، زیرا میتوانید با استفاده از میانگین متحرک در تایمفریمهای بالاتر فرصتهای معاملهگری بیشتری به دست آورید.
۵: سطوح فیبوناچی اکستنشن
سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته) در بسیاری از ایدههای معاملاتی به کار گرفته میشوند. علاوه بر این، از این سطوح برای تعیین هدف معاملات نیز میتوان استفاده کرد.
پس از شکست مقاومت و شناسایی نقاط A-B-C، ابزار فیبوناچی خود را از پایین تا بالای حرکتی که با شکست مقاومت همراه شده است، رسم کنید. پس از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی C، میتوانید یکی از سطوح فیبوناچی اکستنشن را بهعنوان هدف را خود انتخاب کنید.بهطور کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیکترین سطوح هستند و بیشتر از سایر سطوح بهعنوان هدف در نظر گرفته میشوند.
۶: اهداف زمانمَند
اهداف زمانمند را میتوان با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد. بهعنوان مثال، معاملهگران روزانه اغلب از استراتژی هدف در پایان روز (بازه معاملاتی) استفاده میکنند و در پایان روز معاملاتی، برای جلوگیری از احتمال ضرر در طول شب، از تمام موقعیتهای باز خود خارج میشوند.
اغلب معاملهگرانی که با استفاده از نوسانات هفتگی بازار دست به معامله میزنند، استراتژی هدف آخر هفته را به کار میگیرند و پیش از شروع تعطیلات آخر هفته، از تمام معاملات باز خود خارج میشوند تا در تعطیلات و هنگامیکه نظارتی بر معاملات خود ندارند، دچار ضرر نشوند.
۷: حد ضرر شناور
مشابه هدف زمانمند، حد ضرر شناور نیز روشی است که میتوان آن را با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد.بهطور کلی، معاملهگرانی که از رویکرد حد ضرر شناور استفاده میکنند، هدفشان اینست که تا جایی که ممکن است از معاملات کسب سود کنند. این معاملهگرها استراتژی هدفی با پایان باز انتخاب میکنند، به این معنی که آنها اصلاً هدفی مشخص نمیکنند و حد ضرر خود را صرفاً با دنبالکردن حرکات قیمت، تنظیم میکنند تا سود خود را در بازارهای پرنوسان به حداکثر برسانند.
معاملهگرها معمولاً از میانگینهای متحرک بهعنوان ابزاری برای ایجاد حد ضرر شناور استفاده میکنند.
چند نکته مثبت و منفی نیز در مورد تعیین حد ضرر شناور باید در نظر گرفته شود:
- با حد ضرر شناور، شما هرگز به حداکثر سود ممکن در روند موردنظر دست نخواهید یافت، زیرا حد ضرر شناور معمولاً کف (کمترین) قیمتها را در بازاری پرنوسان در نظر میگیرد.
- حد ضرر شناور تنها طی روندهای بلندمدتتر شما را به حداکثر سود میرسد. در بسیاری از موارد، معاملهگر مجبور میشود مقداری از سود خود را در روند بازگشتی قیمت پس دهد.
- با استفاده از حد ضرر شناور، زمان نگهداری معامله ممکن است به میزان قابلتوجهی افزایش یابد، بهصورتیکه بسیاری از معاملهگران از پس آن برنیایند. ماندن در معاملات برنده برای مدت زمانی طولانی بسیار دشوار است.
بنابراین، بهتر است معاملهگران باتجربهای که درگیر احساسات نمیشوند و بنیان محکمی برای ذهنیت معاملاتی خود دارند، از استراتژی حد ضرر شناور استفاده کنند.
مطالب زیر را حتما بخوانید
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
دستهها
جدیدترین نوشته ها
- ارزش کاردانو با وجود هارد فورک واسیل به زیر سطح 0.44 دلاری کاهش یافت ۱۴۰۰/۰۱/۰۴
- صرافی FTX می تواند یک میلیارد دلار دیگر برای خرید شرکت های آسیب هزینه کند ۱۴۰۰/۰۱/۰۴
- سامسونگ فعال ترین سرمایه گذار در استارت آپ های رمزارزی و بلاک چینی است ۱۴۰۰/۰۱/۰۴
- رشد پنج برابری تعداد کلاهبرداری های رمزارزی تعیین تارگت در معامله گری در یوتیوب ۱۴۰۰/۰۱/۰۴
- تحلیل تکنیکال اتریوم؛ دوشنبه 28 شهریور ۱۴۰۰/۰۱/۰۴
من عاشق دنیای ارز رمز و بلاک چین هستم، دنیای بسیار پرسود ولی خطرناک به شرطی که خودمان را با دانش صحیح و بروز مجهز کنیم، آکادمی هلاکوئی را راه اندازی کردم که با حمایت شما به یکی از بهترین پایگاه آموزشی به زبان فارسی تبدیل شود. در این راه با حمایت اعضا و خانواده ی بزرگ آکادمی هلاکوئی، در کنارتان هستم.
پشتیبانی از طریق ارسال تیکت:
وارد داشبورد خود شده و گزینه (تیکت پشتیبانی) را انتخاب و بر روی (ارسال تیکت) کلیک کنید. از همین طریق درخواست خود را پیگیری کنید.
ما را در تلگرام دنبال کنید
کانال درآمد ارز دیجیتال [email protected]
تلگرام کافه ترید ایران [email protected]
کانال نخبگان ارز دیجیتال [email protected]
خبر فوری ارز دیجیتال [email protected]
خبر فوری بازار خارجی [email protected]
کانال وی ای پی [email protected]
۷ روش برای تعیین تارگت در معاملات!
معامله گران، در حالیکه همه زمان و انرژی خود را صرف پیدا کردن بهترین نقطه برای ورود(Entry) می نمایند، پس از انجام معامله، نمیدانند چطور آن را مدیریت کنند. این عدم توانایی در مدیریت، عدم اعتماد به نفس و تصمیمات لحظه ای را به دنبال دارد و باعث میشود معامله گران، بدون دوراندیشی، پول خود را هزینه کنند و سپس از اشتباهاتی که به آنها دچار شده اند احساس پشیمانی کنند. با وجود آنکه دانستن چگونگی تعیین هدف (Target) در معامله، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد، معمولا این مهم، نادیده گرفته می شود.
معامله گری که یک استراتژی دقیق برای تعیین تارگتهای خود دارد، می تواند بدون حدس و گمان و با اعتماد به نفس بیشتری به معامله بپردازد. در این مقاله، ۷ تا از بهترین تکنیکهای تعیین درست target را به شما معرفی می کنیم.
۱#- نسبت ثابت پاداش به ریسک (Fixed Reward:Risk Ratio)
نسبت ثابت پاداش به ریسک، که ساده ترین تکنیک می باشد، به روش زیر محاسبه می شود:
- ۱- فاصله بین نقطه ورود و حد زیان (Stop Loss) را اندازه بگیرید. در مثال زیر، این فاصله ۷.۲۵ واحد می باشد.
- ۲- فاصله مزبور را در عدد ۱، ۲ و یا ۳ ضرب کنید (با توجه به فاصله target و نسبت پاداش به ریسک)
همانطور که مشاهده نمودید، تکنیک فوق، برای اجرای یک استراتژی ثابت هدف گذاری، بسیار ساده می باشد.
بالا بودن نسبت، دلیلی بر بهتر بودن آن نمی باشد. زیرا بین نسبت پاداش به ریسک و نرخ برد (winrate) رابطه ای معکوس وجود دارد. بدین معنا که، هر چه این نسبت بالاتر باشد، نرخ برد، پایین تر خواهد بود. برای معامله گران تازه وارد و ناوارد، بهتر است تارگتهای کوچکتر با نسبت پاداش به ریسک پایینتر را انتخاب کنند. زیرا افزایش نرخ برد، باعث می شود اعتماد به نفس آنها سریعتر شکل بگیرد.
۲#- جدیدترین سطوح حمایت و مقاومت
در این استراتژی بسیار محبوب، تازه ترین سطوح حمایت و مقاومت به کار برده می شوند. این سطوح، موانع مهمی برای قیمت به شمار می روند و انتخاب تارگتها با توجه به این نکته که قیمت الزاما یک سطح حمایت و یا مقاومت را نمی شکند، منطقی به نظر می آید. زیرا در صورت شکسته شدن این سطوح، احتمال نرسیدن قیمت به target، افزایش می یابد.
معمولا، معامله گران برای پیدا کردن تازه ترین سطح حمایت یا مقاومت به سمت چپ نمودار نگاه می کنند و تارگت را چند واحد بالاتر از آن قرار می دهند. در مثال زیر، برای یک معامله فروش شما تارگت را چند واحد بالاتر از سطح حمایت در نظر می گیرید تا ریسک برگشت قیمت از سطح مزبور پس از برخورد را تا حدودی کاهش دهید.
۳#- برآورد الگویی (Pattern Projection)
در برآوردهای الگویی یا آنطور که برخی معامله گران آن را “حرکات اندازه گرفته شده” می نامند، از ارتفاع الگو برای تعیین میزان پیشروی احتمالی قیمت پس از یک شکست (Breakout) موفق، استفاده می شود.
بعنوان مثال الگوی سر و شانه معکوس در نمودار زیر، ابتدا ارتفاع بین پایین ترین و بالاترین نقطه الگو را اندازه می گیریم، سپس فاصله بالا را برآورد می نماییم.
چنانچه در نظر دارید از این استراتژی برای تعیین تارگت استفاده کنید، به یاد داشته باشید که برای برآورد درست، باید فاصله بین نقطه های “پایین ترین مطلق” و “بالاترین مطلق” الگو را اندازه بگیرید.
برخی از معامله گران، ارتفاع را در عدد ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ و یا حتی ۲ ضرب می نمایند. در اینجا نیز، هر چه اندازه تارگت بیشتر باشد، احتمال رسیدن قیمت به آن کمتر است. چنانچه می خواهید با یک استراتژی تازه آغاز کنید، بهتر است تارگتهای خود را محتاطانه انتخاب نمایید تا با نرخ برد بالاتر، اعتماد به نفس خود را هر چه سریعتر بدست آورید.
۴#- میانگینهای متحرک دوره زمانی بالاتر (Higher Timeframe Moving Average)
از آنجاییکه برگشت به میانگین (Mean-Reverting) از ویژگیهای بازار فارکس می باشد، این تکنیک، بسیار خوب کار می کند.
همانطور که در تصویر زیر می بینید، قیمت، بارها و بارها به سمت میانگین متحرک مرکزی رانده شده، همواره حول آن نوسان داشته است. برای این مثال، نمودار ۳۰ دقیقه ای و میانگین متحرک دوره ۵۰ از دوره زمانی ۴ ساعته را در نظر گرفته ایم.
بهتر است در رویکرد معامله گری برگشتی (Reversal Trading)، که در آن با بازنگری میانگین متحرک دوره زمانی بالاتر به دنبال فرصتهای معامله می باشید، این استراتژی را به کار ببرید.
۵#- سطوح اکستنشن فیبوناچی
پیشتر، در مورد ابزار اکستنشن فیبوناچی و روشهای مختلف انجام معاملات بر اساس آنها توضیح دادهایم. برای تعیین اهداف نیز می توان فیبوناچی اکستنشن را به کار برد.
هنگامی که یک ساختار مشابه الگوی ۱۲۳ یا ABC مشاهده کردید، کافیست ابزار فیبوناچی را از بالای موج اصلاحی تا پایین آن ترسیم کنید. سپس سطوح اکستنشن فیبوناچی نمایش داده خواهند شد و از آنها برای تعیین تارگت میتوانید استفاده کنید
بطور کلی، سطوح ۱۳۸ و ۱۶۱ درصد، سطوح نزدیکتری می باشند و بیشترین کاربرد را دارند. همچنین سطح ۱۲۷ را نیز میتوان در نظر داشت.
سطوح ۲۰۰ و ۲۶۱ درصد، سطوحی هستند که قیمت، به ندرت، به آنها برخورد می کند و تنها در صورت قدرتمند بودن روند، امکان برخورد وجود دارد.
۶#- تعیین تارگت بر اساس زمان
در اینجا می توان تارگتها را با دیگر استراتژیهای تعیین تارگت ترکیب نمود. بعنوان مثال، معامله گران روزانه، برای خلاصی از بهرههای شبانه، استراتژی پایان روز (End-of-Day) را با توجه به بازار مورد نظر بکار می برند و تا پایان روز تجاری از همه موقعیتهای باز خود خارج می شوند.
سوئینگ تریدرها نیز، جهت دوری گزیدن از ریسکهای ناشی از نگهداری معاملات در طول آخر هفته و ریسک بروز گپها، از استراتژی target آخر هفته (End-of-Week)، برای بستن همه معاملات خود در جمعه شب بهره می برند.
۷#- حد زیان لغزنده (Trailing Stop)
مانند روش تعیین تارگت بر اساس زمان، یک تکنیک حد زیان لغزنده نیز می تواند با استراتژیهای دیگر ترکیب شود. ولی معمولا معامله گرانی که از این رویکرد استفاده می کنند، می خواهند معاملات برنده خود را تا آنجا که می توانند ادامه دهند و یک استراتژی تارگت باز داشته باشند. به بیان دیگر، آنها تارگت مشخصی ندارند و تنها برای به حداکثر رساندن سود در بازارهای دارای روند، حد زیان خود را به دنبال قیمت تغییر می دهند.
معمولا، میانگینهای متحرک، ابزاری برای جابجایی حد زیان می باشند. در مثال زیر که از یک میانگین متحرک دوره ۵۰ استفاده شده است، معاملهگر برای باقی ماندن در بازار در صورت رخ دادن یک پولبک، هیچگاه حد زیان خود را مساوی این میانگین قرار نمی دهد، بلکه در تعقیب آن جابجا می کند.
نکات مثبت و منفی زیر را نیز در نظر داشته باشید:
- - در این استراتژی، شما هیچ وقت نمی توانید حداکثر مطلق روند را شکار کنید. زیرا حد زیان، همراه با دره های (Low) بازار دارای روند، حرکت می کند.
- - تنها در صورت وجود روندهای طولانی، این استراتژی، سود حداکثری را بدنبال دارد. در بیشتر مواقع، معامله گر سود خود را از دست می دهد.
- - امکان طولانی شدن زمان نگهداری نیز وجود دارد؛ آنچه که بسیاری از معامله گران از پس آن بر نمی آیند. باقی ماندن در معاملات برنده برای یک مدت طولانی، بسیار سخت می باشد.
از این رو، به معامله گرانی که به اندازه کافی دارای تجربه بوده، از روی احساسات تصمیم نمی گیرند و از یک ذهنیت تجاری قدرتمند برخوردار می باشند، استراتژی فوق توصیه می شود.
#سخن پایانی
همانگونه که در آغاز بیان شد، هیچ استراتژی بهتر و یا بدتری وجود ندارد و همه چیز به خود معامله گر بستگی دارد. بدین رو، برای یافتن بهترین استراتژی برای خود، آنها را یک به یک امتحان کنید. سپس، آن را در معاملات خود بکار ببرید، نتایج را ثبت کنید و روش خود را بهبود ببخشید.
هدف قیمت (Price Target) چیست
هدف قیمتی یا تارگت چیست؟
زمانی که معامله گران آینده یک سهم را پیش بینی می کنند و برای آن یک تارگت مشخص می کنند، به آن عدد هدف قیمتی گفته می شود.
تارگت یا هدف قیمت چیست؟
هدف قیمت یا همان Price Target قیمتی می باشد که معامله گر یا یک مشاور سرمایه گذار پیشبینی می کند تا در آینده قیمت به آن رقم می رسد. یعنی آینده ی قیمت را پیش بینی می کند.
یعنی یک معامله گر بعد از تحلیل و بررسی بازار به این نتیجه می رسد که قیمت یک سهم در آینده به یک عدد خاص می رسد. به این قیمت بدست آمده توسط تحلیلگر تارگت یا هدف قیمت گفته می شود.
این عدد با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی توسط معامله گر بدست می آید. این عدد با تحلیل های دقیق به دست می آید و مورد پذیرش مشاور سرمایه گذار شما می باشد.
با به دست آوردن این هدف قیمت معامله گر برنامه ریزی می تعیین تارگت در معامله گری کند که بعداز رسید قیمت فعلی سهم به آن عدد، از معامله خارج شود.
حال ممکن است این هدف قیمت یا تارگت در بازه هایی توسط تحلیلگر شما تغییر یابد. این تغییر قیمت هم نسبت به بررسی های تحلیلی قابل تغییر می باشد.
تحلیلگران با تعیین هدف قیمت تاثیر بسزایی بر روی قیمت در آینده می گذارند. زیرا به پیشنهاد آنها افراد زیادی در بازار در همان قیمت خرید می کنند و قیمت را افزایشی می کنند.
به هر صورت نمی توانیم به جدیت اثبات کنیم که هدف قیمت کاملا صحیح می باشد و هر هدف قیمتی که تعیین می شود صحیح می باشد. ممکن اتفاقاتی در بازار رخ دهد که قیمت به آن هدف نرسد!
معامله گران تکنیکال از اندیکاتورها (indicators)، پرایس اکشن (price action)، آمارها (statistics)، روندها (trends)، و مومنتوم قیمت (price momentum) بهره می گیرند تا آینده بازار را پیش بینی کنند.
یک قیمت در مسیر خود ممکن از با شرایط گوناگونی مواجه شود، تغییرات مختلفی صورت گیرد. بنابراین هر لحظه امکان تغییر هدف قیمت در بازار ممکن است.
هدف قیمتی
هدف قیمتی که معامله گران تعیین می کنند، از آینده ی بازار به خریداران خبر می دهند.
اما تارگت قیمتی ممکن است بالاتر (گاوی) و یا پایین تر (خرسی) از قیمت کنونی در بازار باشند.
یادتان باشد که هدف قیمتی بین تحلیلگران متفاوت می باشد و هرشخص تارگت خود را بنا به تحلیل خود به دست می آورد.
تعیین هدف قیمت بزرگتر در طول یک بازه زمانی طولانیتر منطقیتر به نظر میرسد درحالیکه هدف قیمت کوتاهمدت احتمالا به شکل محافظهکارانهتری تعیین میشود.
نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که اگر در بازه سرمایه گذاری خود سهم شما بیش از حد نزولی بوده است از آن سهم بهتر است خارج شوید. در ذهن داشته باشید که تارگت قیمت به این معنا نیست که شما زیان ببینید.
آموزش مشخص کردن تارگت (هدف) در معاملات
بسیاری از معاملهگرها تمام زمان و انرژی خود را صرف یافتن بهترین نقطه ورود به معامله میکنند، اما پس از آنکه وارد معامله شدند، سردرگم میشوند و نمیدانند چگونه باید معاملات خود را مدیریت کنند. در این مطلب به هفت روش موثر برای تعیین اهدافی صحیح برای معاملات اشاره خواهیم کرد.
۱: نسبت ثابت سود به زیان
ساده ترین تکنیک برای تعیین هدف، ثابت درنظرگرفتن نسبت سود به زیان است.
۱) فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر را اندازه بگیرید. در مثال زیر، این فاصله ۷.۲۵ واحد محاسبه شده است.
۲) حد ضرر را بهنسبت فاصله از هدف و نسبت دلخواه سود به زیان، در ۱، ۲ یا ۳ ضرب کنید.
همانطور که ملاحظه میکنید، این روشی بسیار ساده برای پیادهسازی استراتژی هدفی ثابت و همیشگی است.
بالابودن نسبت سود به زیان، لزوماً بهتر نیست و هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال بُرد کمتر خواهد بود.
بهطور خاص، معاملهگران تازهواردی که بهدنبال کسب دانش و تجربه در بازار هستند، بهتر است هدفی کوچکتر با نسبت سود به زیان کمتر انتخاب کنند تا احتمال بُرد بیشتری داشته باشند و سریعتر به اعتمادبهنفس لازم برای معاملهگری دست یابند.
۲: سطوح اخیر حمایت و مقاومت
یکی دیگر از استراتژیهای هدفی که در میان معاملهگران بسیار محبوب است، از آخرین سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکند. سطوح حمایت و مقاومت موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و منطقی است هدف خود را بهشکلی انتخاب کنید که قیمت مجبور نباشد از سطوح مهم حمایت و مقاومت عبور کند، زیرا این امر میتواند احتمال رسیدن قیمت به هدف شما را کاهش دهد.
بهطور کلی، معاملهگران اغلب مهمترین سطح حمایت یا مقاومت اخیر را پیدا میکنند و سپس هدف را چند نقطه بالاتر یا پایینتر (با توجه به موقعیتگیری معامله) از آن قرار میدهند. این مسئله مهم است. در مثال زیر، اگر وارد موقعیت شورت (Short) شدهاید، بهتر است هدف را چند نقطه بالاتر از سطح حمایت قرار دهید تا احتمال خطر بازگشت قیمت از سطح حمایت کاهش یابد.
۳: بازتاب الگو
روش بعدی، استفاده از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت است تعیین تارگت در معامله گری که برخی از معاملهگرها این رویکرد را بازتاب الگو (Pattern projection) یا حرکات محاسبهشده (Measured moves) مینامند.
در نمودار زیر، شاهد یک الگوی سروشانۀ معکوس هستیم که صعودی است. در این حالت، ابتدا ارتفاع الگو را از پایینترین نقطه تا بالاترین نقطه محاسبه میکنیم و سپس، همین فاصله را از سطح مقاومت به بعد ادامه میدهیم.
اگر از این استراتژی هدف استفاده میکنید، توجه داشته باشید که باید فاصله پایینترین نقطه را تا بالاترین نقطه الگو بهطور دقیق اندازهگیری کنید تا فاصله صحیح را به دست بیاورید.
همچنین، برخی از معاملهگران پس از محاسبه ارتفاع الگو، آن را در ضرایب ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ یا حتی ۲ ضرب میکنند. باز هم تأکید میکنیم که هرچه هدف شما دورتر باشد، احتمال برخورد قیمت با آن نیز کمتر خواهد بود. درمجموع، در بهکارگیری هر استراتژی جدید، بهتر است اهداف خود را محافظهکارتر انتخاب کنید. این مسئله به شما کمک میکند بسیار سریعتر اعتمادبهنفس لازم را پیدا کنید و احتمال بُرد بیشتری داشته باشید.
۴: میانگین متحرک در تایمفریم بالاتر
این روش بهطور ویژه در معاملات بازار فارکس بهخوبی جواب میدهد، زیرا در این بازار قیمتها اغلب صرفنظر از هر میزان نوسانی که داشته باشند، باز هم در گذر زمان به میانگین نزدیک میشوند.
چه چیزی در تمامی نقاط تصویر زیر صادق است؟ قیمت همیشه در حال بازگشت به میانگین متحرک مرکزی است و دائماً در اطراف این میانگین متحرک معامله میشود. در این مثال، ما نموداری ۳۰ دقیقهای و میانگین متحرک ۵۰ دورهای از تایمفریم چهارساعته را در نظر میگیریم.
در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است استراتژی هدف میانگین متحرک در بازههای زمانی بالاتر تعیین شود، زیرا میتوانید با استفاده از میانگین متحرک در تایمفریمهای بالاتر فرصتهای معاملهگری بیشتری به دست آورید.
۵: سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته)
سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته) در بسیاری از ایدههای معاملاتی به کار گرفته میشوند. علاوه بر این، از این سطوح برای تعیین هدف معاملات نیز میتوان استفاده کرد.
پس از شکست مقاومت و شناسایی نقاط A-B-C، ابزار فیبوناچی خود را از پایین تا بالای حرکتی که با شکست مقاومت همراه شده است، رسم کنید. پس از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی C، میتوانید یکی از سطوح فیبوناچی اکستنشن را بهعنوان هدف خود انتخاب کنید.
بهطور کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیکترین سطوح هستند و بیشتر از سایر سطوح بهعنوان هدف در نظر گرفته میشوند.
قیمت بهندرت با سطوح ۲ و ۲.۶۱ برخورد میکند و روندی قدرتمند برای رسیدن قیمت به این سطوح مورد نیاز است.
۶: اهداف زمانمند
اهداف زمانمند را میتوان با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد. بهعنوان مثال، معاملهگران روزانه اغلب از استراتژی هدف در پایان روز (بازه معاملاتی) استفاده میکنند و در پایان روز معاملاتی، برای جلوگیری از احتمال ضرر در طول شب، از تمام موقعیتهای باز خود خارج میشوند.
اغلب معاملهگرانی که با استفاده از نوسانات هفتگی بازار دست به معامله میزنند، استراتژی هدف آخر هفته را به کار میگیرند و پیش از شروع تعطیلات آخر هفته، از تمام معاملات باز خود خارج میشوند تا در تعطیلات و هنگامیکه نظارتی بر معاملات خود ندارند، دچار ضرر نشوند.
۷: حد ضرر شناور
مشابه هدف زمانمند، حد ضرر شناور نیز روشی است که میتوان آن را با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد.
بهطور کلی، معاملهگرانی که از رویکرد حد ضرر شناور استفاده میکنند، قصد دارند تا جایی که ممکن است از معاملات کسب سود کنند. این معاملهگرها استراتژی هدفی با پایان باز انتخاب میکنند، به این معنی که آنها اصلاً هدفی مشخص نمیکنند و حد ضرر خود را صرفاً با دنبالکردن حرکات قیمت، تنظیم میکنند تا سود خود را در بازارهای پرنوسان به حداکثر برسانند.
معاملهگرها معمولاً از میانگینهای متحرک بهعنوان ابزاری برای ایجاد حد ضرر شناور استفاده میکنند. در مثال زیر، شاهد میانگین متحرک ۵۰ دورهای هستید، بهصورتیکه معاملهگر حد ضرر شناور خود را مبتنی بر حرکات میانگین متحرک تعیین میکند. اما، توجه داشته باشید که هدف هرگز نباید دقیقاً روی میانگین متحرک تنظیم شود تا در صورت ایجاد حرکات بازگشتی معمول، زود از معامله خارج نشوید.
همچنین، چند نکته مثبت و منفی نیز در مورد تعیین حد ضرر شناور باید در نظر گرفته شود:
- با حد ضرر شناور، شما هرگز به حداکثر سود ممکن در روند موردنظر دست نخواهید یافت، زیرا حد ضرر شناور معمولاً کف (کمترین) قیمتها را در بازاری پرنوسان در نظر میگیرد.
- حد ضرر شناور تنها طی روندهای بلندمدتتر شما را تعیین تارگت در معامله گری به حداکثر سود میرسد. در بسیاری از موارد، معاملهگر مجبور میشود مقداری از سود خود را در روند بازگشتی قیمت پس دهد.
- با استفاده از حد ضرر شناور، زمان نگهداری معامله ممکن است به میزان قابلتوجهی افزایش یابد، بهصورتیکه بسیاری از معاملهگران از پس آن برنیایند. ماندن در معاملات برنده برای مدت زمانی طولانی بسیار دشوار است.
بنابراین، بهتر است معاملهگران باتجربهای که درگیر احساسات نمیشوند و بنیان محکمی برای ذهنیت معاملاتی خود دارند، از استراتژی حد ضرر شناور استفاده کنند.
چگونه در معاملات ارزهای دیجیتال تارگت مشخص کنیم؟
چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟ این سؤال خیلی از تریدرها است که برای معاملات خود هدفی مشخص نکرده و بدون هیچ برنامهای وارد خرید و فروش ارزهای دیجیتال میشوند. این مقاله مخصوص افرادی است که در این بازار بزرگ سردرگم هستند که ما 7 نوع آموزش هدفگذاری در این مقاله برای شما قرار دادهایم تا بتوانید به بهترین شکل ممکن در معاملات خود هدفگذاری کنید.
1- حد سود به ضرر
اولین روش که باید انجام دهید این است که نسبت سود به ضرر را ثابت در نظر بگیرید. این روش از سادهترین تکنیکهای تعیین هدف میباشد. برای مشخصکردن هدف خود در معامله 2 دستور زیر را انجام دهید.
1: اولین کار اندازهگیری بین نقطه ورود و حد ضرر است. در تصویر پایین این مقدار 7.25 واحد بهدستآمده است.
2: در مرحله دوم باید حد زیان را به نسبت فاصله از هدفی که مشخص کردهاید، همچنین نسبت دلخواه سود و ضرر را در اعداد 1، 2 یا 3 ضرب کنید.
نسبت ثابت سود به ضرر
این روش بسیار ساده به شما کمک میکند تا برای خود استراتژی ثابت و همیشگی داشته باشید که و هدف خود را اینگونه مشخص کنید. در نظر داشته باشید که همیشه بالاتر بودن سود نسبت به زیان، همیشه اتفاق خوبی نیست، بلکه هر چه این مقدار کمتر باشد درصد موفقیت شما نیز کمتر خواهد بود.
بنابراین برای افراد تازهکار بهتر است هدفی کوچک با نسبت سود به ضرر کمتری در نظر بگیرند تا احتمال موفقیت خود را بالا ببرند و تجربه بهتری از هدفگذاری داشته باشند.
2- سطحوح حمایت و مقاومت
یکی از راهکارهای تعیین هدف در معاملات که بسیار محبوب است، استفاده از آخرین سطحهای مقاومت و حمایت میباشد. سطوح مقاومت و حمایت از معضلاتی هستند که برای تحرکات قیمت وجود دارند. در این حال باید هدفی خود را تعیین تارگت در معامله گری بهگونهای مشخص کنید تا مجبور به عبور از سطحهای حمایت و مقاومت نباشید، چون این عملکرد ممکن است احتمال رسیدن قیمت به هدفی که مشخص کردهاید را کمتر کند.
معامله گران بیشتر مهمترین سطح حمایت و مقاومتی را که در طی موقعیتهای اخیر اتفاق افتاده است را پیدا کرده و هدف خود را نسبت به آن مشخص میکنند که ممکن است کمی بالاتر یا حتی پایینتر از آن سطح باشد. البته مشخصکردن این موضوع بستگی به موقعیت گیری معامله دارد.
در عکس زیر، چنانچه وارد موقعیت شورت (Short) شوید، بهتر است که هدف خود را چند نقطه بالاتر از سطح حمایت در نظر بگیرید؛ زیرا احتمال برگشت قیمت از سطح حمایت کمتر شود.
سطح های اخیر حمایت و مقاومت
3- سطوح فیبوناچی
روش سوم در ایدههای معاملات زیادی به کار برده میشود که علاوه بر این موضوع، از سطوح اکستنشن فیبوناچی برای مشخصکردن هدف در معاملات نیز استفاده میشود.
روش کار با سطوح فیبوناچی به شرح زیر میباشد:
بعد از شکسته شدن مقاومت و شناسایی نقاط A تا C نوبت به استفاده از ابزار فیبوناچی میرسد. ابزار فیبوناچی را بر اساس موقعیت بالا یا پایین حرکتی قرار دهید که با شکست مقاومت روبرو شده است. سپس سطح فیبوناچی اصلاحی C را بیابید. بعد از شناسایی آن امکان این برای شما وجود دارد که یکی از سطوح اکستنشن فیبوناچی را برای خود بهعنوان هدفی انتخاب کنید.
سطوح اکستنشن فیبوناچی
در حالت کلی، سطوح اکستنشن فیبوناچی 1.38 و همچنین 1.61 از سطوحی هستند که به یکدیگر نزدیک بوده و بیشتر از سایر سطوح بهعنوان هدف انتخاب میشوند. قیمت نیز بهندرت با سطحهای 2 و 2.61 برخورد میکند و روند قدرتمندی برای رسیدن قیمت به این سطوح نیاز است.
۴- میانگین زمانی در تایم فریم بالاتر
از این روش بیشتر در بازار معاملاتی فارکس استفاده میشود که پاسخگوی خیلی خوبی خواهد بود. به این دلیل که در بازار فارکس قیمتها بیشتر اوقات با صرفنظر کردن از میزان نوسانات، همچنان در گذر زمان به میانگین نزدیک میشوند.
نکاتی که میتوان از تصویر زیر برداشت کرد این است که قیمت به طور مدام به میانگین متحرک مرکزی خود برمیگردد و همیشه در حوالی این میانگین متحرک معامله صورت میگیرد. در تصویر زیر، میتوان نموداری 30 دقیقهای و میانگین متحرک 50 دورهای را از تایم فریم 4 ساعته در نظر گرفت.
میانگین زمانی بالاتر
5- الگوی اندازه گیری شده
روش پنجم که قصد معرفی آن را داریم، استفاده از ارتفاع الگوی اندازه گیری شده است که برای مشخصکردن مقدار رشد بعد از شکسته شدن مقاومت است. برخی از تریدرها این عملکرد را (Pattern projection) یا حرکت اندازهگیری شده (Measured moves) مینامند.
در تصویر پایین چه الگویی دیده میشود؟ درسته الگوی سر و شانه است که به شکل معکوس درآمده است و صعودی میباشد. در این قسمت ابتدا باید ارتفاع الگو ایجاد شده را از پایینترین نقطه اندازهگیری کنیم و فاصله ایجاد شده را از سطح مقاومت به بالا ادامه دهیم.
اگر قصد استفاده از این استراتژی را دارید، به این نکته توجه کنید که باید اندازهگیری بهصورت دقیق انجام شود تا فاصله درست را به دست بیاورید. برخی از تریدرها نیز بعد از محاسبه ارتفاع الگوی پروژه، آن را در 0.75، 1.25،1.5 و یا 2 ضرب میکنند. همچنان به این نکته توجه داشته باشید که هدف خود را نزدیکتر انتخاب کنید.
6- حد ضرر شناور
روش حد ضرر شناور با روش بعدی یعنی هدف زمانمند شباهت دارند که میتوان آن را با سایر روشهای تعیین هدف ادغام کرد.
معمولاً افرادی که از حد زیان شناور استفاده میکنند، قصد دارند تا حد امکان از معامله خود سود دریافت کنند. اینگونه افراد استراتژی را انتخاب میکنند که پایان نامعلوم و بازی دارد. یعنی تریدرها هدفی برای خود مشخص نمیکنند و میزان ضرر خود را نیز فقط برای تعقیب کردن حرکتهای قیمت در نظر میگیرند تا سود خود را در بازارهایی که نوسان زیادی دارند، به بالاترین میزان برسانند.
تریدرها به طور معمول از میانگینهای متحرک بهعنوان ابزاری برای به وجود آوردن حد زیان شناور استفاده میکنند. طبق عکس قرارداده شده، میانگین متحرک 50 دورهای را مشاهده میکنیم. بهطوریکه تریدر، میزان ضرر شناور خود را بر مبنای میانگین متحرک مشخص میکند.
این نکته قابلذکر است که نباید هدف خود را به طور دقیق روی میانگین متحرک قرار دهید؛ چراکه در صورت به وجود آمدن حرکت بازگشتی متداول، زود از معامله خارج میشوید.
برای استفاده از تعیین هدف به کمک روش حد ضرر شناور باید به نکات زیر توجه کنید:
1: اگر فکر میکنید که با این روش میتوانید به حداکثر میزان سود برسید، باید بگویم در اشتباه هستید. چراکه حد ضرر شناور به طور معمول کمترین قیمتها را در بازارهایی با نوسان بالا، نصیب خود میکند.
2: با این روش ممکن است زمان نگهداری معامله به مقدار زیادی افزایش داشته باشد. این عملکرد ممکن است به شکلی باشد که تمام تریدرها نتوانند در آن موفق شوند.
3: میزان ضرر شناور فقط طی برنامههای بلندمدت به شما سود حداکثر میدهد.
7- اهداف زمانمند
روش هفتم که برای مشخصکردن هدف مورد استفاده قرار میگیرد، امکان ادغام با سایر روشها و استراتژیها را دارد. برای مثال:
تریدرهایی که بهصورت روزانه فعالیت میکنند، بیشتر از استراتژی هدف در اواخر روز استفاده میکنند؛ در پایان روز معاملاتی، برای اینکه از ضرری که ممکن است در طول شب اتفاق بیفتد، از تمام موقعیتهای معاملاتی باز خود بیرون میآیند.
تریدرهایی که از نوسانات هفتگی کسب سود میکنند و معمولاً در این ایام معامله میکنند، استراتژی آخر هفته را برای ترد انتخاب میکنند تا قبل از شروع شدن تعطیلات، از معاملات باز خود خارج شده تا در ایام تعطیل متضرر نشوند.
بهترین روشهای تعیین هدف در معاملات را خدمت شما ارائه کردیم تا دیگر برای مشخصکردن هدف خود در بازار معاملاتی با مشکلی مواجه نشده و دچار سردرگمی نشوید. از نکات گفته شده نهایت استفاده را ببرید تا عملکردی بهتر در معاملات خود داشته باشید و تا حد ممکن دچار ضرر و زیان نشوید. اگر برای نمیدانید امنترین روشهای بیت کوین کداماند؟، پیشنهاد میکنم حتماً این مقاله را بخوانید تا بتوانید نهایت تلاش خود را برای حفظ سرمایه خود در کنار معاملات داشته باشید.
دیدگاه شما