محاسبه نسبت نقدینگی


چگونگی محاسبه‌‌‌ گردش موجودی کالا در ترازنامه‌‌‌ مالی

نسبت گردش موجودی کالا، فاکتور مهمی برای پی بردن به میزان کارایی یک شرکت است. از این رو، در این مقاله با تعریف این مفهوم و نحوه محاسبه و استفاده از گردش موجودی کالا برای محاسبه‌‌‌ی میانگین روزهای فروش یک محصول آشنا می‌‌‌شویم. همچنین برای درکِ بهترِ این مفهوم، از مثالی درمورد شرکت کوکاکولا استفاده شده است.

عامل حیاتی یک کسب‌‌‌وکار شامل نقدینگی و موجودی کالا می‌‌‌شود و به گردش درآوردنِ آن‌‌‌ها، راهی طولانی را برای سودبخشی و طول عمر یک شرکت فراهم می‌‌‌آورد. ما می‌‌‌توانیم یک نسبت مالی را به اسم گردش موجودی کالا (Inventory Turnover) محاسبه کنیم تا در هنگام تبدیل نقدینگیِ یک شرکت به فروش یا سود، بینشی کلی در مورد کارایی آن به صورت کامل یا نسبی داشته باشیم.

برای مثال، فرض کنید که دو شرکت هر کدام ۲۰ میلیون دلار موجودی کالا دارند؛ یکی از آن‌‌‌ها هر ۳۰ روز یک‌‌‌بار همه‌‌‌ی آن را می‌‌‌فروشد، در حالی که دیگری برای انجام همین کار ۹۰ روز زمان نیاز دارد. این نکته به شما می‌‌‌گوید که شرکتِ اول نقدینگی بیشتر و همچنین ریسک کمتری نسبت به شرکت دوم دارد.

گردش موجودی کالا هرچه سریع‌‌‌تر اتفاق بیافتد، کسب‌‌‌وکار به صورتی کارآمدتر فعالیت می‌‌‌کند و شرکت درآمد بالاتری را از ارزش سهام و دیگر دارایی‌‌‌های خود به دست می‌‌‌آورد.

فرمول محاسبه‌‌‌ی نسبتِ گردش موجودی کالا

گردش موجودی کالا = قیمت کالاهای فروخته‌‌‌شده/میانگین موجودی کالا برای همان دوره

  • قیمت کالاهای فروخته‌‌‌شده (گاهی‌‌‌اوقات قیمت فروش یا قیمت درآمد نامیده می‌‌‌شود) را در صورت درآمد و درست زیر نمودار درآمد پیدا کنید.
  • با استفاده از ترازنامه‌‌‌ های دو دوره‌‌‌ی مختلف، میانگین موجودی کالا را حساب کنید. این میانگین، با اضافه کردن تراز موجودی کالای دوره‌‌‌ی قبلی با تراز دوره‌‌‌ی فعلی و تقسیم کردن آن‌‌‌ها بر دو به دست‌‌‌ می‌‌‌آید.

بعضی از تحلیل‌‌‌گران در هنگام محاسبه‌‌‌ی نسبت گردش موجودی کالا از فرمول دیگری (فروش کلی سالیانه/موجودی کالای میانگین) به جای قیمت فروش‌‌‌ها استفاده می‌‌‌کنند. قیمت فروش‌‌‌ها به شیوه‌‌‌ای دقیق‌‌‌تر گردش موجودی کالا را نشان می‌‌‌دهد، چراکه از قیمت واقعی موجودی کالا استفاده می‌‌‌کند. نمودار فروش، اضافه‌‌‌بهای شرکت را شامل می‌‌‌شود و از لحاظ ریاضیاتی، محاسبه‌‌‌ی گردش موجودی‌‌‌تان متفاوت خواهد شد، که احتمالا شرکت را به گونه‌‌‌ای نشان می‌‌‌دهد که گویی گردش موجودی کالای آن سریعتر از حد واقعی است.

در هنگام استفاده از نسبت گردش موجودی کالا برای مقایسه‌‌‌ی شرکت‌‌‌های موجود در یک بخش صنعتی، اطمینان حاصل کنید که نسبت‌‌‌های محاسبه‌‌‌شده را بر یک اساس به کار ‌‌‌ببرید. اگر در محاسبات خود یکی از شرکت‌‌‌ها را با استفاده از قیمت فروش‌‌‌ها و دیگری را با استفاده از مجموع فروش‌‌‌ها ارزیابی کنید، نتیجه‌‌‌ای جز یک مقایسه‌‌‌ی متناقض و معیوب نخواهید داشت.

نسبت معمولی گردش موجودی کالا چیست؟

مقایسه کردنِ نرخ گردش موجودی کالای یک شرکت با رقبای آن، بینش بهتری را نسبت به تیم مدیریتی هردو شرکت و اینکه چگونه موجودی کالای خود را اداره کرده و از آن برای افزایش فروش استفاده می‌‌‌کنند، به دست می‌‌‌دهد. اگرچه تعداد روزهایی که یک شرکت موجودی کالای خود را می‌‌‌فروشد، بسته به نوع صنعت متفاوت است.

از آنجا که مغازه‌‌‌های خرده‌‌‌فروشی و فروشگاه‌‌‌های زنجیره‌‌‌ای محصولات کم‌‌‌قیمتی می‌‌‌فروشند که به‌‌‌زودی منقضی می‌‌‌شوند و تلاش مدیریتی بسیار بیشتری را می‌‌‌طلبند، نرخ گردش موجودی بسیار بالاتری دارند. شرکت‌‌‌هایی که ماشین‌‌‌آلات سنگین مانند هواپیما تولید می‌‌‌کنند، نرخ گردش موجودی پایین‌‌‌تری خواهند داشت، چراکه هر کدام از محصولات آن‌‌‌ها ممکن است به ازای میلیون‌‌‌ها دلار به فروش برسد و به همین خاطر مدت زمان زیادی طول می‌‌‌کشد تا محصولات خود را تولید کرده و به فروش برسانند. شرکت‌‌‌های سخت‌‌‌افزاری ممکن است موجودی خود را سه یا چهار بار در سال به پایان برسانند، در حالی که یک فروشگاه بزرگ در سال بیش از شش یا هفت بار گردش موجودی کالا دارد.

یک مثال واقعی: شرکت کوکاکولا

در صورت درآمد (Income Statement) تاریخی کوکا کولا از سال ۲۰۱۷، قیمت کالاهای فروخته‌‌‌شده برابر با ۱۳.۲۵۶ میلیون دلار بود. ارزش متوسط موجودی‌‌‌ کالای کوکا کولا بین سال‌‌‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ برابر با ۲.۶۶۵ میلیون دلار بود. این رقم با اضافه کردنِ ارزش میانگین موجودی کالا از ترازنامه‌‌‌ سال‌‌‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ و تقسیم کردن آن‌‌‌ها بر عدد دو به دست آمده است. این اعداد را وارد فرمول نسبت گردش موجودی کالا کنید:

قیمت کالاهای فروخته‌‌‌شده برابر با ۱۳.۲۵۶ میلیون دلار/میانگین موجودی کالا برابر با ۲.۶۶۵ میلیون دلار = ۴.۹۷۴ گردش موجودی کالا به ازای هر سال

تفسیر جواب به‌‌‌دست‌‌‌آمده

نتیجه‌‌‌ی به‌‌‌دست‌‌‌آمده به ما می‌‌‌گوید که کوکا کولا بین سال‌‌‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ موجودی کالای خود را ۴.۹۷۴ بار فروخته است.

این را با میانگین گردش موجودی کالای رقیبان این شرکت مقایسه کنید تا این نکته را دریابید که آیا کوکا کولا به خوبی فعالیت می‌‌‌کند یا نه. پس از انجام دادن تحقیقات کافی، ممکن است به این نتیجه برسید که میانگین گردش موجودی کالای یک شرکت دیگر که در بخش صنعتی کوکا کولا قرار دارد برابر با ۸.۴ به صورت سالانه است، یعنی آن‌‌‌ها در طول سال محصولات خود را با سرعت بیشتری نسبت به کوکا کولا می‌‌‌فروشند.

چرا این امکان وجود دارد که کوکا کولا نرخ گردش موجودی پایین‌‌‌تری داشته باشد؟ این مسئله معمولا چند دلیل مختلف تجاری دارد محاسبه نسبت نقدینگی که خواندن صورت‌‌‌های مالی و یادداشت‌‌‌های افشاءِ همراهِ آن را بیش از پیش حائز اهمیت می‌‌‌کند. شاید به این نتیجه برسید که هرچند نرخ گردش موجودی کوکا کولا پایین‌‌‌تر بوده است، معیارهای دیگر نشان می‌‌‌دهند که این شرکت از نظر مالی ۴ یا ۵ برابر قوی‌‌‌تر از میانگین بخش صنعتی خود بوده است. با چنین وضعیت مالی قدرتمندی، به نظر نمی‌‌‌رسد که موجودی کالای این شرکت مشکلی از نظر ضررهای مالی داشته باشد. محاسبه‌‌‌ی اینکه گردش موجودی کالای یک شرکت در طول چندین سال چگونه تغییر می‌‌‌کند نیز می‌‌‌تواند سودمند باشد.

هنگام تجزیه و تحلیل یک ترازنامه ، به درصد دارایی‌‌‌های جاری نگاه کنید که توسط موجودی کالا نشان داده می‌‌‌شود. اگر یک شرکت ۷۰ درصد از دارایی‌‌‌های جاری خود را به صورت موجودی کالا در اختیار داشته و این کسب‌‌‌وکار سرعت زیادی در گردش موجودی کالای خود نداشته محاسبه نسبت نقدینگی محاسبه نسبت نقدینگی باشد (کمتر از ۳۰ روز)، این مسئله ممکن است این هشدار را بدهد که شرکت دچار مشکلاتی جدی است و در آینده‌‌‌ای نزدیک احتمالا مجبور خواهد شد که موجودی کالای خود را به عنوان غیرقابل‌‌‌فروش یا بلااستفاده ثبت کند.

استفاده از گردش موجودی کالا برای محاسبه‌‌‌ی میانگین روزهای فروش یک محصول

برای داشتن درک بهتری از موضوع، می‌‌‌توانید در تجزیه و تحلیل موجودی کالا قدمی فراتر بگذارید. به محض اینکه محاسبه نسبت نقدینگی نرخ گردش موجودی کالا را به دست آوردید، به سادگی می‌‌‌توانید تعداد روزهایی را حساب کنید که یک کسب‌‌‌و‌‌‌کار برای خالی کردن موجودی کالای خود نیاز دارد. این نسبتی است که به عنوان فروش روزانه‌‌‌ی موجودی کالا (Day’s Sales of Inventory) شناخته می‌‌‌شود. از آنجا که یک سال ۳۶۵ روز دارد و کوکا کولا موجودی کالای خود را ۴.۹۷۴ بار در سال خالی می‌‌‌کند، می‌‌‌توانیم از فرمول زیر استفاده کنیم:

فروش روزانه‌‌‌ی موجودی کالا = معکوس نسبت گردش موجودی کالا × ۳۶۵

وارد کردن اعداد در مثال گفته‌‌‌شده به این نتیجه ختم می‌‌‌شود:

(۱/۴.۹۷۴) × ۳۶۵ = ۷۳.۳۸ تعداد روزهایی است که موجودی کالا خالی می‌‌‌شود

در حالی که نسبت گردش موجودی این نکته را نشان می‌‌‌دهد که کوکا کولا، موجودیِ نوشیدنی‌‌‌ها و محصولات دیگر خود را در طول یک سال به خوبی به فروش می‌‌‌رساند، نسبت فروش روزانه آن را به چشم‌‌‌اندازی روزانه از کارآیی شرکت تبدیل می‌‌‌کند.

تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی

انتخاب اطلاعات مالي ، مقايسه و مشخص نمودن رابطه بين اطلاعات مالي ، تفسير و ارزيابي مقايسات و ارتباطات تعيين شده را تجزيه و تحليل صورتهاي مالي مي گويند .

تجزيه و تحليل صورت های مالی جدید فرآيندی است که ميزان انعکاس واقعيت های اقتصادی توسط ارقام حسابداری شرکت را ارزيابی می کند. ارزيابی ريسک حسابداری و کيفيت عايدات شرکت، برآورد قدرت سودآوری، انجام تعديلات لازم برای صورت های مالی در جهت انعکاس بهتر واقعيت های اقتصادی و کمک به تجزيه و تحليل مالی، از جمله وظايف تجزيه و تحليل صورتهای مالی می باشد.

استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عموما استفاده کنندگان برون سازمانی هستند.(سهامداران، اعتبار دهندگان، بانکها…)

این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود.

برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد:

  1. روش تجزیه و تحلیل داخلی: که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است.
  2. روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است.
  3. روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش: که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است.
  4. روش تجزیه و تحلیل خطر: که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد.

بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند.

اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :

۱ . نسبتهای نقدینگی :

نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است:

نسبت جاری: از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید.

هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

نسبت آنی :از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند.

این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود

۲ . نسبتهای ساختار سرمایه

نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است.

نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است.

نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند.

نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد.

نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند.

نسبت توان پرداخت بهره: از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است.

۳ . نسبتهای فعالیت :

این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند.

نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت.

نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا :برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد.

دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات.

دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات

دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد.

دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات

نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد.

نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند.

نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می محاسبه نسبت نقدینگی گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد.

دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند.

اندیکاتور MFI (Money Flow Index) چیست؟

اندیکاتور mfi

در کنار اندیکاتور RSI که از سوی تحلیلگران تکنیکال بسیار استفاده می‌شود، اندیکاتور MFI وجود دارد که در عین شباهت‌های زیاد با آن، امکان تحلیل‌های بهتری را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد. شناخت نحوه کار کردن با این اندیکاتور به معامله‌گران کمک می‌کند که پیش‌بینی روندهای قیمت در بازار را با استفاده از حجم معاملات انجام دهند. با این مقدمه در ادامه با ما همراه باشید تا بررسی کنیم که اندیکاتور MFI چیست و چه سیگنال‌هایی می‌توان از آن دریافت نمود.

فهرست عناوین مقاله

اندیکاتور MFI چیست؟

اندیکاتور mfi

Money Flow Index که در زمان فارسی تحت عنوان شاخص جریان نقدینگی ترجمه می‌شود، به‌عنوان یکی از اندیکاتورهایی در تحلیل تکنیکال است که روی حجم معاملات برای پیش‌بینی روند قیمت‌ها متمرکز می‌شود. شباهت‌های زیاد بین این اندیکاتور و اندیکاتور RSI باعث شده است که در بین برخی محاسبه نسبت نقدینگی کارشناسان، اندیکاتور MFI با نام آر اس آی وزن داده شده با حجم شناخته می‌شود.

این اندیکاتور نیز در خانواده اسیلاتورها یا نوسان‌گر‌ها قرار می‌گیرد که بین 0 تا 100 در نوسان است. هدف اساسی از ابداع آن نیز ردیابی و پیش‌بینی جریان نقدینگی در بازار است. اگر معامله‌گر ابزاری در اختیار داشته باشد که با استفاده از آن بتواند مسیر هدایت پول‌های موجود در بازار را شناسایی کند، با اتخاد تصمیم‌های درست و پیش‌دستانه می‌تواند فرصت‌های سود زیادی را برای خود به ارمغان بیاورد و در عین حال جلوی ضررهای احتمالی را نیز صد کند.

اگر با مفهوم اندیکاتور آشنا نیستید پیشنهاد می کنیم مقاله اندیکاتور چیست را مطالعه کنید.

چرا پیش‌بینی حجم نقدینگی و جریان آن در بازار اهمیت دارد؟

تئوری اقتصاد پول این نکته را به صراحت اشاره می‌کند که اگر در یک بازار مالی حجم نقدینگی در مدار صعودی قرار بگیرد، به معنی آن است که قدرت خرید نیز در بازار افزایش پیدا می‌کند. افزایش قدرت خرید در نهایت منتج به آن می‌شود که تمام عرضه‌ها در بازار به راحتی و در کمترین زمان ممکن توسط خریداران جمع‌آوری شود. از طرفی دیگر فروشندگان نیز وقتی سیل نقدینگی را به بازار مشاهده می‌کنند، طبیعتا از فشار عرضه خود می‌کاهند.

دقیقا عکس این مسئله نیز صادق است و در زمانی که حجم نقدینگی در حال خارج شدن از بازار است، زنگ خطر برای سرمایه‌های موجود در بازار به صدا در می‌آید. تداوم روند خروج پول یک معنی مهم در پی دارد؛ نقد شوندگی در بازار به طرز قابل توجهی کاهش می‌یابد و همچنین قیمت‌ها نیز در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرند. اهمیت آموزش اندیکاتور MFI با درک این مفهوم به خوبی روشن می‌شود.

محاسبه اندیکاتور MFI

روابط ریاضی محاسبه اندیکاتور MFI چیست؟

هریک از اندیکاتورها در واقع به نوعی الگوریتم‌های ریاضی به شمار می‌روند که در اثر کنار هم قرار گرفتن تعدادی از روابط ریاضی به دست می‌آیند. روابط ریاضی محاسبه اندیکاتور MFI بسیار ساده است و در چهار گام ساده می‌توان آن را به راحتی به دست آورد. در همین راستا این سه گام عبارت‌اند از:

1. محاسبه قیمت تیپیکال

برای محاسبه قیمت تیپیکال باید قیمت بسته شدن سهم را با بالاترین و پایین‌ترین قیمت آن در یک بازه زمانی جمع کنید و سپس بر سه تقسیم نمایید.

2. محاسبه جریان نقدینگی

در گام دوم باید به سراغ محاسبه جریان نقدینگی بروید که از ضرب قیمت تیپیکال در حجم معاملات در همان بازه زمانی به دست می‌آید. جریان نقدینگی در حالت کلی به سه حالت تقسیم می‌شود:

  • جریان نقدینگی خنثی: قیمت تیپیکال برابر قیمت روز گذشته
  • جریان نقدینگی مثبت: قیمت تیپیکال بالاتر از قیمت روز گذشته
  • جریان نقدینگی منفی: قیمت تیپیکال پایین‌تر از قیمت روز گذشته

3. محاسبه نسبت نقدینگی

در گام سوم باید به سراغ محاسبه نسبت نقدینگی بروید که از تقسیم جریان نقدینگی مثبت به جریان نقدینگی منفی حاصل می‌شود.

4. محاسبه اندیکاتور MFI

در پایان نیز با استفاده از رابطه زیر می‌توانید به راحتی شاخص MFI را محاسبه کنید:

با وجود اینکه روابط مربوط به اندیکاتور MFI را بررسی کردیم، باید به این نکته نیز اشاره کنیم که در حال حاضر با توجه به نرم‌افزارهای موجود دیگر نیازی به استفاده از این روابط نیست و مجموعه آن‌ها به صورت خودکار محاسبات را انجام می‌دهند. اما در عین حال آشنایی نسبی با این روابط در دستیابی به درک عمیق‌تر از مفهوم اندیکاتور ام اف آی دارد.

چه سینگال‌هایی از اندیکاتور MFI صادر می‌شود؟

همان‌طور که اشاره کردیم این اندیکاتور از نوع اسیلاتورها است که بین 0 تا 100 در نوسان است. محدود 20 تا 80 در این شاخص به عنوان محدوده تعادلی به شمار می‌رود. در حالی که محدوده زیر 20 تحت عنوان محدود اشباع فروش و محدوده بالای 80 به بالا با نام اشباع خرید شناخته می‌شود. در محدود زیر 20 باید شاهد ورود جریان نقدینگی در آینده نزدیک به سهم باشیم و به این ترتیب روند صعودی در انتظار آن خواهد بود. اما در محدوده بالای 80 نیز باید منتظر خروج نقدینگی از سهم باشیم که در نهایت منجر به آغاز روند نزولی می‌شود.

سؤالات متداول

1. آیا با استفاده از اندیکاتور MFI می‌توان واگرایی‌ها را تشخیص داد؟

بله؛ اندیکاتور MFI نیز مانند آر اس آی در تشخیص واگرایی‌های در کف و قله‌های قیمتی با دقت بسیار بالایی عمل می‌کند و می‌تواند مرجع معتبری برای این منظور باشد.

2. برای تقویت تحلیل اندیکاتور محاسبه نسبت نقدینگی محاسبه نسبت نقدینگی MFI از کدام اندیکاتورها می‌توان استفاده کرد؟

باید توجه داشته باشید که هیچ تحلیلگر تکنیکال موفقی نیست که صرفا از یک اندیکاتور برای تحلیل‌های خود بهره ببرد. بلکه باید حداقل 2 یا 3 اندیکاتور که بیشترین سازگاری را با هم دارند و می‌توانند ضعف‌های یکدیگر را پوشش دهند، استفاده کرد. در همین راستا اندیکاتور RSI گزینه مناسبی در کنار MFI بری افزایش اعتبار تحلیل‌ها و سیگنال‌های به دست آمده محسوب می‌شود.

کلام پایانی

در این مقاله به آموزش اندیکاتور MFI پرداختیم و کاربردهای اصلی آن را در تحلیل تکنیکال بررسی کردیم. در کنار این نکات آموزشی، زمانی در عمل می‌توانید از یک اندیکاتور به درستی بهره ببرید که مثال‌های عملی و تمرین‌های زیادی برای تسلط بر آن مشاهده کنید. در همین راستا ما در کلینیک سرمایه دو دوره آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی و تحلیل تکنیکال پیشرفته را آماده کرده‌ایم که در قالب آن‌ها تمام اندیکاتور‌ها را با رویکرد جامع به همراه تمرین‌های واقعی تجزیه و تحلیل کرده‌ایم. با تهیه این دوره‌ها می‌توانید تحلیلگر معاملات خودتان باشید و پلی به سمت رؤیاهایتان بسازید.

تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن

تحلیل مالی بر اساس صورت‌های مالی معنی می‌شود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب می‌شود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده می‌شود که با عنوان نسبت‌های مالی نیز شناخته می‌شود. برای تحلیل مالی یک سری فرمول‌ها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. فرمول‌های تحلیل مالی بر روی ترازنامه‌ها و میزان سود و زیاد بررسی می‌شوند و در مدیریت مالی نقش ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل‌های آماری نیز وجود دارند که می‌توانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبت‌های مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیه‌ها نیز مدنظر قرار بگیرد.

طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن

تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبت‌های نقدینگی، نسبت‌های اهرمی، نسبت‌های کارایی، نسبت‌های سودآوری و همینطور نسبت‌های ارزش بازار.

اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی می‌شود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبت‌های مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار می‌گیرد. تغییراتی مشخص می‌شود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص می‌کند. در واقع بررسی می‌شود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.

هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی محاسبه نسبت نقدینگی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار می‌گیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکت‌های هم رده خود بهتر عمل می‌کند یا عملکرد ضعیف‌تری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکت‌های مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص می‌شود که کدام شرکت بر اساس دارایی‌های خود می‌تواند به بیشترین بهره وری دست یابد.

صورت‌های مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار می‌گیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار می‌گیرند.

فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی

بخش اول از فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبت‌های نقدینگی به نسبت‌هایی گفته می‌شود که شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی می‌شود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی می‌شود.

نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهی‌های جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان می‌دهد که می‌بایست برای بدهی‌های کوتاه مدت بررسی شود.

بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری

نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و دارایی‌های جاری بررسی می‌شوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت را نشان می‌دهد که با استفاده از دارایی‌های موجود بررسی می‌کند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.

بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع

نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی می‌کند شرکت در پرداخت بدهی‌ها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی

نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهی‌های جاری در نظر گرفته می‌شود و توسط وجه نقد صورت می‌گیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده می‌شود.

بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی

فرمول تحلیل مالی محاسبه نسبت نقدینگی مربوط به نسبت‌های اهرمی

در بخش تحلیل مالی اهرمی ‌تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایه‌ای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبت‌های اهرمی‌ در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازه‌گیری می‌کنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی ‌نسبت‌های بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی می‌شود.

نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهی‌ها تامین شده است، مورد محاسبه قرار می‌دهد.

کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی

نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان می‌شود بخش مهمی‌از این تحلیل مالی را شامل می‌شود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی می‌شود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.

کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه

نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز می‌کند که بتواند از پس پرداخت کل بدهی‌های شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.

کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های کارایی

سومین دسته از فرمول‌های تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبت‌های فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمول‌های مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حساب‌های دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.

نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال می‌شود.

کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش دارایی‌ها

نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش می‌رسد و جایگزین صورت می‌گیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.

میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا

نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حساب‌های دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی می‌شود و در واقع بررسی می‌کند که چند دفعه حساب‌های دریافتنی شرکت می‌توانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.

میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی

نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده می‌شود.

نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های سودآوری

در بخش نسبت‌های سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینه‌های عملیاتی، سرمایه، دارایی‌های ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی می‌شود. نسبت‌های معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده دارایی‌ها، نسبت بازده سرمایه است.

نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت می‌گیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته می‌بایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.

فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت بازده دارایی‌ها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی می‌شود که در راستای استفاده از دارایی‌ها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.

کل دارایی‌ها/سود خالص = نسبت بازده دارایی‌ها

نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی می‌شود.

کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های ارزش بازار

در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی می‌شود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.

نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.

تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام

نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار می‌گیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.

قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی

نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه می‌شود. در این فرمول از محاسبه نسبت نقدینگی تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه می‌کند.

نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته می‌شود.

سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد

جمع بندی

در بررسی تحلیل مالی بهتر است روش‌های تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روش‌ها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسه‌ای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک می‌تواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسه‌ای، بین اقلام مندرج در صورت حساب‌های چند دوره یک سری مقایسه‌ها در نظر گرفته می‌شود. در تجزیه و تحلیل سرمایه می‌بایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که می‌تواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی ‌از رویکرد تحلیل مالی را در بر می‌گیرد.

نسبت‌های بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش دارایی‌های ثابت به ارزش ویژه دنبال می‌شود و بخش مهمی‌ از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده می‌شود که سطح ارزشمندی از شاخص‌های مالی را در بر می‌گیرد.

نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب می‌شود که بر اساس دارایی‌های مدیران سنجیده می‌شود و می‌تواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکت‌های کوچک و بزرگ باشد.

کاروکسب دوره‌های آموزشی متنوعی را در حوزه‌های تحلیل کسب‌وکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار می‌کند. جهت آشنایی با دوره‌های آموزشی کاروکسب از تقویم دوره‌های آموزشی بازدید نمایید.

مفهوم نسبت‌های مالی به زبان ساده و آشنایی با انواع آن .

نسبت‌های مالی

مفهوم نسبت‌های مالی به زبان ساده و آشنایی با انواع آن .

ارتباط بین اجزای صورت‌های مالی همان نسبت‌های مالی می‌باشد، که به طور کلی به چهار دسته نسبت نقدینگی، نسبت سودآوری، نسبت کارایی و نسبت سرمایه‌گذاری و اهرمی قابل تقسیم است. هرکدام از نسبت‌های مالی بسته به نوع خود اطلاعاتی درباره وضعیت مالی مجموعه در اختیار مصرف‌کنندگان گوناگون این اطلاعات قرار می‌دهند.

تحلیل و تجزیه اطلاعات و وضعیت مالی بنگاه‌های تجاری با استفاده از صورت‌های مالی و نسبت‌های مالی امکان‌پذیر است، زیرا علاوه بر استفاده از صورت‌های مالی و اعداد و ارقام ذکر شده در آن‌ها باید از ارتباط معنی‌دار بین مفاهیم و اقلام این صورت‌ها و همچنین مقایسه آن‌ها با یکدیگر نیز استفاده کرد و از دیدگاه‌های جامع‌تر و دقیق‌تری برای بررسی وضعیت شرکت‌ها و پیش‌بینی شرایط آینده آن‌ها استفاده کرد.

در واقع نسبت‌های مالی اقلام موجود در صورت‌های مالی را مورد بررسی قرار داده و آنان را از اعداد و ارقام به نسبت‌های قابل مقایسه‌ای تبدیل می‌کنند، بدین تربیت بین اجزای صورت‌های مالی نسبت‌های معناداری برقرار می‌شود که استفاده کنندگان می‌توانند به تحلیل این اطلاعات بپردازند. در این محتوا تلاش بر معرفی نسبت‌های مالی به عنوان یکی از ابزار بررسی وضعیت مالی بنگاه‌های تجاری می‌باشد که به این منظور ابتدا به ارائه تعریفی از مفهوم نسبت‌های مالی پرداخته شده و سپس انواع مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته است.

نسبت‌های مالی چیست؟

برای ارزیابی شرایط مالی و نحوه عملکرد یک بنگاه تجاری به یک معیار و منبع مورد اعتماد و دارای اطلاعات مفید نیاز است، بدین ترتیب این معیار سنجش، تحت عنوان نسبت‌های مالی تهیه می‌‌شود. نکته قابل توجه درمورد نسبت‌های مالی این است که اطلاعات موجود در آن‌ها از طریق صورت‌های مالی قابل استخراج نیستند.
بنابراین می‌توان گفت به نسبت‌هایی که از صورت‌های مالی استخراج شده و با استناد به آنان در مورد وضعیت سلامت و پیشرفت یا حتی رکود مالی و اقتصادی تصمیم گیری می‌شود نسبت‌های مالی گفته می‌شود.

هدف از تحلیل نسبت‌های مالی چیست؟

در تحلیل نسبت‌های مالی دو هدف اساسی وجود دارد که اولین هدف پیگیری عملکرد بنگاه تجاری است، درواقع پس از بررسی نسبت‌ها در هر دوره نکاتی به دست می‌آید که به پیشرفت بنگاه کمک شایانی خواهد کرد. دومین هدف امکان مقایسه عملکرد بنگاه تجاری است که بدین ترتیب می‌توان بررسی کرد که کدام بخش از بنگاه تجاری نسبت به بخش‌های دیگر دارای عملکرد بهتری بوده است و همچنین به استفاده‌کنندگان از اطلاعات این امکان را می‌دهد که تصمیم بگیرند کدام بنگاه تجاری را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنند.

انواع نسبت‌های مالی

همانطور که در ابتدا گفته شد نسبت‌های مالی به چهار بخش قابل تقسیم هستند.

1- نسبت نقدینگی یا نقدشوندگی

پرکاربردترین و معروفترین نسبت از نسبت‌های مالی نسبت نقدینگی یا نقدشوندگی است.
نقدینگی نشان‌دهنده توانایی بنگاه تجاری در پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت خود بوده و اطلاعاتی را درمورد توانایی شرکت‌ها یا بنگاه‌های تجاری برای پرداخت دیون کوتاه مدت یا عمل به تعهدات کوتاه مدت آن‌ها را در اختیار قرار می‌دهد.
به‌طور کلی می‌توان این نسبت را به دو دسته نسبت جاری و نسبت آتی تقسیم کرد.

* نسبت جاری

نسبت جاری نشان دهنده توانایی بنگاه تجاری در پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت با دارایی‌های جاری می‌باشد.
محاسبه نسبت جاری بسیار ساده است و از تقسیم تمام دارایی‌های جاری بر تمام بدهی‌های جاری به دست می‌آید.
برای استفاده از این نسبت در بررسی وضعیت شرکت‌ها می‌توان گفت که اگر شرکتی بدهی‌های جاری‌اش بیشتر از دارایی‌های جاری آن باشد در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. اگر شرکت از این نظر در شرایط مطلوبی باشد نشان می‌دهد که در کوتاه مدت از پس خود برمی‌آید و هدف آن از جذب سرمایه توسعه است.

* نسبت آنی

نسبت‌های آنی نشان‌دهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت از محل دارایی‌های نقدی می‌باشد. نسبت‌های آنی هم بسیار شبیه به نسبت‌های جاری هستند تنها با این تفاوت که در دارایی‌های آنی دارایی انبار یعنی مواد اولیه و محصولات تولید شده از دارایی‌های جاری کسر می‌شود، بنابراین می‌توان گفت نسبت آنی با توجه به موجودی انبار به دست می‌آید.
توجه داشته باشید که اگر نسبت جاری در شرایط مطلوبی باشد اما نسب آنی در شرایط غیرمطلوبی باشد می‌توان دریافت که کالاهای زیادی در انبار وجود دارد و فروش نمی‌رود، نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که نسبت آنی حتما باید یک باشد یعنی معادل تمام بدهی‌های جاری، دارایی جاری خارج از انبار وجود داشته باشد.

2_نسبت سودآوری

نسبت‌های سودآوری نشان‌دهنده توانایی محاسبه نسبت نقدینگی بنگاه تجاری برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، دارایی‌های ترازنامه، هزینه‌ای عملیاتی و سهام می‌باشدو این نسبت‌ها در واقع سودآوری شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهند و به همین دلیل جزو مهم‌ترین نسبت‌های مالی محسوب می‌شوند، انواع نسبت‌های سودآوری به صورت زیر می‎باشد:

* حاشیه سود ناخالص

با استفاده از حاشیه سود می‌توان دریافت که آیا با مقدار فروشی که در بنگاه تجاری وجود دارد می‌تواند از پس هزینه های تولید خود بر بیاید یا خیر؟ برای محاسبه این صورت به صورت سود و زیان نیاز است و باید سود ناخالص را به درآمد کل حاشیه سود ناخالص تقسیم کرد.
علاوه بر آن می‌توان متوجه شد که آیا امکان تغییر هزینه تولید بدون کاهش فروش وجود دارد یا خیر؟
حاشیه سود عملیاتی در واقع نشان‌دهنده این است که هر یک ریال فروش کالا یا خدمات چه تاثیری بر سود عملیاتی شرکت یا بنگاه تجاری دارد.

* حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص نشان‌دهنده این است که از یک واحد فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. این نسبت دقیقا مانند سود ناخالص است اما تنها تفاوت آن‌ها در این است که برای این حالت، سود خالص را به فروش تقسیم می‌کنیم.

* حاشیه سود عملیاتی

این نسبت نشان‌دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تاثیری در سود عملیاتی شرکت یا بنگاه تجاری دارد. قابل توجه است که تمام سود یک شرکت ناشی از فعالیت عملیاتی نیست، و ممکن است یک شرکت تولید از فروش مواد اولیه انبار یا حتی سپرده‌های بانکی هم سود کند که این سود، سود عملیاتی نیست.

* نسبت بازده دارایی‌ها

با استفاده از تمام دارایی‌ها چقدر سود خالص تولید می‌کنیم؟
این نسبت به این سوال پاسخ می‌دهد و بیان می‌کند که بنگاه‌های تجاری چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره می‌برند و برای سرمایه‌گذاران و اعتبار دهندگان خود ایجاد بازدهی می‌کنند. این نسبت می‌تواند شاخص نهایی برای ارزیابی کیفیت و کارایی مدیریت بنگاه‌های تجاری باشد.

* نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

این نسبت برای سرمایه‌گذاران از بقیه نسبت‌های مالی مهم‌تر است، زیرا با حقوق صاحبان سهام سر و کار دارد. درواقع این نسبت روشی برای اندازه‌گیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن می‌کند.

3 _نسبت کارایی یا فعالیت

نسبت‌های کارایی یا فعالیت ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد دارایی‌های شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر دارایی‌ها بر آن اندازه‌گیری می‌شوند. این نسبت‌ها حجم فروش شرکت را با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌دهند و به میزان به‌کارگیری موثر منابع شرکت، عملیات آن را در دوره عملیاتی ارزیابی می‌کند.
این نسبت به انواع دوره گردش موجودی کالا، دوره وصول مطالبات، دوره گردش عملیات و گردش دارایی قابل تقسیم می‌باشد.

* دوره گردش موجودی کال

این دوره نشان‌دهنده بازه زمانی است که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده و بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه در یک بازه زمانی مشخص، مثلا یک سال مالی چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده‌است.

* دوره وصول مطالبات

این دوره نشان‌دهنده بازه زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه از مشتری است، یعنی نشان می‌دهد که چقدر زمان برده تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند یا به عبارت دیگر چقدر طول کشیده تا شرکت درآمد خود حاصل از فروش خود را به چرخه عملیاتی برگرداند.

* دوره گردش عملیات

دوره گردش عملیات دوره‌ای است که در طول آن یک شرکت تمام مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال آن برای مشتری و نهایتا دریافت وجه نقد را می‌گذراند.

* گردش دارایی

این نسبت میزان تأثیرگذاری گردش دارایی‌ها را در کسب درآمد نشان می‌دهد و بیان می‌کند که چگونه دارایی‌های شرکت برای ایجاد درآمد مورد استفاده قرار می‌گیرند، بدین ترتیب می‌توان دریافت که
” آیا افزایش دارایی‌ها در کسب درآمد بیشتر موثر بوده است؟”

4_نسبت سرمایه‌گذاری و اهرمی

وظیفه این نسبت‌ها اندازه‌گیری مقدار منابع دریافت شده از بدهی‌ها می‌باشد. با استفاده از این نسبت‌ها می‌توان سطح بدهی‌های کوتاه مدت و بلند مدت را ارزیابی کرد.

نسبت‌های سرمایه‌گذاری و اهرمی شامل موارد زیر می‌باشد:

* نسبت بدهی

توانایی در پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت و بلند مدت با کل دارایی‌های موجود را نشان می‌دهد.

* نسبت تسهیلات به سرمایه

نشان‌دهنده این است که شرکت چقدر برای تامین مالی خود متکی به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام می‌باشد.

* نسبت پوشش بهره

توان شرکت در پرداخت هزینه‌های مالی، مثل بهره وام‌های اخذ شده را نشان می‌دهد.

سخن پایانی

در نهایت می‌توان نتیجه‌گیری کرد که با توجه به مطالب گفته‌شده، نسبت‌های مالی شرایط بنگاه‌های تجاری مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهد و وضعیت آنان را تحلیل می‌کند. بدین ترتیب سرمایه‌گذاران ریسک شرکت‌های مختلف را می‌سنجند و بهترین را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنند. به زبان کاملا ساده نسبت‌های مالی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند پول خود را در بنگاهی سرمایه‌گذاری کنند که از سلامت بیشتری برخوردار است.

به پایان مقاله نسبت‌های مالی رسیدیم، امیدواریم این مقاله مفید واقع شده باشد.

ممنون از همراهیتان.
مجموعه AccTrain طی سالها تلاش ارايه کننده انواع نرم افزارحسابداری موجود در بازار می باشد،.
مفتخریم پاسخ گوی نیاز شما باشیم .

جهت کسب اطلاعات بیشتراز حسابدار‌‌ی و نرم افزارهای حسابداری با ما همراه شوید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.