در افشای اطلاعات اشخاص وابسته چه کسانی هستند؟
موارد مرتبط با افشای اطلاعات اشخاص وابسته یکی از متداول ترین سوالات از موسساتی است که کار خدمات حسابداری را انجام میدهند . با توجه به این امر در این مبحث به موضوع افشای اطلاعات اشخاص وابسته در صورتهای مالی می پردازیم .
هدف این استاندارد، تعیین الزامات افشا در صورت های مالی واحد تجاری برای جلب نظر استفادهکنندگان به این امر است که وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری ممکن است تحت تأثیر وجود اشخاص وابسته و معاملات و مانده حساب های فی مابین قرارگرفته باشد.
این استاندارد باید در موارد زیر بکار گرفته شود :
- تشخیص روابط و معاملات با اشخاص وابسته،
- تشخیص مانده حسابهای فیمابین واحد تجاری و اشخاص وابسته آن،
- تشخيص شرایطی که افشای موارد مدرج در بندهای "الف" و "ب" الزامی میشود و د تعیین اقشای لازم درباره موارد مندرج در بندهای "1" و "2".
واحدهای تجاری تحت کنترل دولت ، در خصوص معاملات با سایر واحدهای تجاری که مستقیماً و نه از طریق واحدهای تجاری گزارشگر تحت کنترل دولت میباشند، در دامنه کاربرد این استاندارد قرار نمیگیرد، مگر اینکه اوراق سهام با اوراق مشارکت واحد تجاری گزارشگر به عموم عرضه شده یا در جریان عرضه عمومیباشد.
طبق استاندارد، معاملات با اشخاص وابسته و مانده حسابهای فیمابین باید در صورتهای مالی کلیه واحد های تجاری ازجمله صورت های مالی جداگانه واحد تجاری اصلی، شریک خاص یا سرمایه گذار که طبق استانداردهای حسابداری مربوطه ارائه میشود افشا گردد.
درصورتهای مالی یک واحد تجاری، معاملات با اشخاص وابسته و مانده حسابهای فیما بین با سایر واحدهای تجاری گروه افشا میشود. در صورت های مالی تلفیقی، معاملات با اشخاص وابسته درون گروهی و مانده حساب های درون گروهی حذف میگردد.
اصطلاحات افشای اطلاعات اشخاص وابسته
اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است :
شخص وابسته
یک شخص در صورتی وابسته به واحد تجاری است که :
الف. به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق یا چند واسطه :
- واحد تجاری را کنترل کند، یا توسط واحد تجاری کنترل شود، یا با آن تحت کنترل واحد قرار داشته باشد (شامل واحد های تجاری اصلی، واحدهای تجاری فرعی و واحدهای تجاری فرعی هم گروه) .
- در واحد تجاری نفوذ قابل ملاحظه داشته باشید .
- بر واحد تجاری کنترل مشترک داشته باشد .
ب. واحد تجاری وابسته آن واحد باشد (طبق تعریف استاندارد حسابداری شماره ۲۰ با عنوان حسابداری سرمایهگذاری در واحد های تجاری وابسته ) .
ج. مشارکت خاص آن واحد باشد (طبق تعریف استاندارد حسابداری شماره ۲۳ با عنوان حسابداری مشارکت های
د. از مدیران اصلی واحد تجاری با واحد تجاری اصلی آن باشد .
ه . خویشاوند نزدیک اشخاص اشاره شده در بندهای "الف " یا "د" باشد .
و. توسط اشخاص اشاره شده در بندهای "د" یا "ه" کنترل میشود، تحت کنترل مشترک با تقود قابل ملاحظه آنان است و یا اینکه سهم قابل ملاحظه ای از حق رأی آن بهطور مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار ایشان باشد و از طرح بازنشستگی خاص کارکنان واحد تجاری با طرح بازنشستگی خاص کارکنان اشخاص وابسته به آن و همچنین واحدهای تجاری تحت کنترل اینگونه طرحها باشد .
معامله با شخص وابسته
انتقال منابع، خدمات یا تعهدات بین اشخاص وابسته صرف نظر از مطالبه یا عدم مطالبه بهای آن است. خویشاوندان نزدیک. خویشاوند نسبی و سببی فرد که انتظار میرود در معامله با واحد تجاری، وی را تحت نفود قرار دهد یا تحت نفوذ وی واقع شود که معمولاً شامل خویشاوندان نسبی و سببی طبقه اول تا سوم است.
کنترل توانایی راهبری سیاستهای مالی و عملیاتی یک واحد تجاری به منظور کسب منافع اقتصادی از فعالیتهای آن مدیران اصلی. اشخاصی که بهطور موظف یا غیرموظف اختیار و مسئولیت برنامه ریزی، هدایت و کنترل فعالیتهای واحد تجاری را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر عهده دارند، ازجمله شامل اعضای هیأت مدیره، مدیر عامل و مدیران ارشد اجرایی.
کنترل مشترک
مشارکت در کنترل یک فعالیت اقتصادی بهموجب یک توافق قراردادی.
نفوذ قابل ملاحظه
توانایی مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای مالی و عملیاتی واحد تجاری، ولی نه در حد کنترل سیاستهای مزبور.
هدف از افشای اطلاعات اشخاص وابسته
رابطه با اشخاص وابسته از ویژگیهای معمول فعالیتهای تجاری است. برای مثال، برخی واحدهای تجاری بخشی از فعالیت های خود را از طریق واحد های تجاری فرعی، مشارکتهای خاص و واحدهای تجاری وابسته انجام می دهند . در این شرایط، واحد تجاری با داشتن کنترل، کنترل مشترک با نفوذ قابل ملاحظه میتواند بر سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه پذیر تأثیر بگذارد.
رابطه با شخص وابسته میتواند بر وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری تأثیر داشته باشد. اشخاص وابسته ممکن است معاملاتی انجام دهند که اشخاص غیر وابسته انجام نمی دهند. برای مثال، یک واحد تجاری فرعی ممکن است کالاهای خود را به قیمت با شرایطی متفاوت با سایر مشتریان به واحد تجاری اصلی بفروشد. همچنین مبالغ معاملات بین اشخاص وابسته ممکن است با مبالغ مشابه بين اشخاص غیر وابسته یکسان نباشد.
به دلایل مذکور، آگاهی از معاملات ، مانده حسابهای فیمابین و رابطه با اشخاص وابسته ممکن است بر ارزیابی استفادهکنندگان صورتهای مالی از عملیات واحد تجاری شامل ارزیابی ریسک و فرصتهای پیش روی واحد تجاری، تأثیر بگذارد. در ارزیابی هرگونه رابطه احتمالی با اشخاص وابسته، به محتوای رابطه و نه صرفاً شکل قانونی آن توجه می شود.
طبق مفاد این استاندارد، اشخاص زیر لزوما اشخاص وابسته نیستند :
الف۔ دو واحد تجاری صرفاً بواسطه داشتن عضو هیأت مدیره با مدیر اصلی مشترک، علیرغم وجود بندهای "د "و"و" در تعريف شخص وابسته .
ب. دو شریک خاص صرفاً بواسطه داشتن کنترل مشترک بر یک مشارکت خاص .
ج. تأمینکنندگان منابع مالی، اتحادیه های تجاری، شوراهای کارگری، مؤسسات خدمات عمومی و ادارات دولتی، صرفاً به واسطه معاملات عادی با واحد تجاری (حتی اگر بتواند آزادی عمل واحد تجاری را محدود با در فرآیند تصمیمگیری آن مشارکت کنند) .
د. مشتریان، فروشندگان، صاحبان حق امتیاز، توزیع کنندگان با نمایندگی هایی که واحد تجاری حجم قابل ملاحظه ای از معاملات تجاری خود را با آنها انجام میدهد، هرگاه رابطه صرفاً به واسطه وابستگی اقتصادی حاصل شده باشد.
افشای اطلاعات اشخاص وابسته در صورتهای مالی
ماده ۱۲۹ اصلاحیه قانون تجارت در مورد شرکتهای سهامی مقرر میدارد که هیات مدیره شرکت، گزارشی در خصوص معاملات با برخی اشخاص وابسته به اولین مجمع عمومی عادی صاحبان سهام ارائه کند. اگرچه افشای اطلاعات در مورد معاملات با اشخاص وابسته طبق این استاندارد دربرگیرنده اقلام بااهمیت معاملات مشمول ماده ۱۲۹ است گزارش کامل معاملات یاد شده، طبق قانون ضرورت دارد. اطلاعات لازم طبق ماده ۱۲۹ در یادداشت توضیح از یادداشت مربوط به معاملات با اشخاص وابسته یا به صورت پیوست صورتهای مالی افشا می شود.
روابط بین واحدهای تجاری اصلی و فرعی باید صرف نظر از انجام یا عدم انجام معامله بین آنها افشا شود. واحد باید نام واحد تجاری اصلی و در صورت متفاوت بودن، کنترل کننده نهایی را افشا کند. چنانچه هیچ یک از احدهای تجاری اصلی و کنترل کننده نهایی، صورتهای مالی برای استفاده عمومی تهیه نکند، نام واحد تجاری اصلی بعدی که این کار را انجام میدهد باید افشا شود
در صورت انجام معاملات بین اشخاص وابسته، بهمنظور درک اثر بالقوه رابطه با شخص وابسته بر صورتهای مالی، واحد تجاری باید ماهیت این رابطه را همراه با اطلاعاتی درباره معاملات و مانده حسابهای فیمابین افشا کنند. حداقل افشا باید شامل موارد زیر باشد:
(الف) مبلغ معاملات .
(ب) مانده حسابهای فیمابین، نحوه تسویه و نرخ سود تضمین شده .
(ج) جزئیات هرگونه تضمین ارائهشده با دریافت شده .
(د) ذخيره مطالبات مشکوک الوصول مربوط به ماده حسابهای فیمابین .
(ه) هزینه مطالبه سوخت شده و مشکوک الوصول طی دوره ناشی از معاملات با اشخاص وابسته .
الزامات افشای بند بالا تعاریفی از حجم معاملات باید برای هر یک از طبقات زیر انجام شود :
(الف) واحد تجاری اصلی
(ب) واحدهای تجاری دارای کنترل مشترک با نفوذ قابل ملاحظه بر واحد تجاری
(ج) واحدهای تجاری فرعی
(د) واحدهای تجاری وابسته
(ه) مشارکتهای خاصی که واحد تجاری در آن شریک خاص است
(و) مدیران اصلی واحد تجاری با واحد تجاری اصلی آن
(د) سایر اشخاص وابسته
موارد زیر نمونههایی از معاملاتی است که اگر با اشخاص وابسته انجام شود افشا میگردد :
(الف) خرید یا فروش کالا
(ب) خرید یا فروش داراییهای غیر جاری
(ج) ارائه یا دریافت خدمات
(ه) انتقال پروژه های تحقیق و توسعه
(و) انتقالات ناشی از قرارداد حق امتیاز
(ز) تأمین منابع مالی اعم از کوتاه مدت و بلند مدت
(ح) تأمین الضمين ها و وثایق
(ط) تسویه بدهیها از طرف واحد تجاری یا توسط واحد تجاری از طرف شخص دیگر
معاملات با اشخاص وابسته اساساً در دورهای افشا میشود که صورت های مالی واحد تجاری تحت تأثیر آنها قرار رفته است. با این حال، در راستای ارائه اطلاعات مفید، افشای اطلاعات در مورد انعقاد قراردادهایی که عمدتا صورتهای ای دورههای آتی را تحت تأثیر قرار خواهد داد، در دوره انعقاد اینگونه قراردادها، ضرورت مییابد.
افشای اینکه شرایط معاملات با اشخاص وابسته با شرایط حاکم بر سایر معاملات انجامشده در روال عادی زاد و متدهای واحد تجاری (معاملات حقیقی) یکسان است باید تنها زمانی صورت گیرد که این امر قابل اثبات باشد. در صورت وجود تفاوت بااهمیت بین شرایط معاملات با اشخاص وابسته و شرایط حاکم بر معاملات حقیقی، موارد افتراق باید افشا شود.
اقلام با ماهیت مشابه باید به صورت مجموع افشا شود، مگر اینکه درک اثرات معاملات با اشخاص وابسته بر صورتهای مالی واحد تجاری مستلزم افشای آنها به صورت جداگانه باشد.
سفارشهای خرید/فروش به دست چه کسانی باز/بسته میشود؟
امروز در مورد مفهوم گیجکنندهای صحبت خواهیم کرد. بدیهی است هر معاملهای به خریدار، فروشنده نیاز دارد. هر دو طرف قیمت پیشنهادیای دارند (Bid & Ask) که بر اساس توافق طرفین معامله انجام میشود؛ بنابراین تعاریف زیر را برای گیرنده یا Taker داریم:
1. Taker Buy Volume
2. Taker Sell Volume
3. Taker Buy Ratio
4. Taker Sell Ratio
5. Taker Buy Sell Ratio
دو مورد اول نشاندهنده حجم اوردر یا سفارشهایی است که توسط طرف مقابل پر شدهاند. برای مثال Taker Buy Volume نشاندهندهی حجم سفارشات خریدی هستند که توسط فروشندگان پر شدهاند.
دو مورد بعدی از حاصل تقسیم دو مورد اول بر کل حجم تراکنشها به دست میآیند. برای مثال Taker Sell Ratio برابر است با حجم تمام سفارشات فروشی که توسط خریداران پر شدهاند تقسیم بر حجم کل معاملات در بازار Perpetual.
مورد آخر نیز که از نظر من مهمترین تعریف بین ۵ پارامتر گذشته است نشاندهنده تقسیم دو مورد اول بر هم است. یعنی برابر است با حجم سفارشات خریدی هستند که توسط فروشندگان پر شدهاند تقسیم بر حجم تمام سفارشات فروشی که توسط خریداران پر شدهاند.
تمام تعاریف بالا را در عکس زیر میتواند مشاهده کنید.
در ادامه میپردازیم به بررسی بیشتر تعاریف ذکر شده و قبل از آن تعاریف بنیادیای داشته باشیم از Taker , Maker و قیمتهای پیشنهادی یا همان Bid , Ask که در این بحث از موضوع مورد بررسی ما اهمیت بالایی دارند.
Taker و Maker
§ معاملهی Taker معاملهای است که اوردر قبل از ثبت شدن در OrderBook انجام میشود. معاملات بخش Market از این دسته معاملات هستند.
§ معاملهی Maker معاملهای است که اوردر بعد از ثبت شدن در OrderBook به انجام میرسد. سفارشات بخش Limit از این دسته معاملات هستند.
§ یک Maker که به دنبال خرید یک دارایی است، مایل است که سفارش limit خود را در قیمتی پایینتر از قیمت بازار ثبت کند. بیشترین قیمت تقاضا یا Bid ، بالاترین قیمتی است که یک خریدار مایل است برای خرید یک دارایی بپردازد.
§ یک Maker که به دنبال فروش یک دارایی است، مایل است که سفارش limit خود را در قیمتی بالاتر از قیمت بازار ثبت کند. کمترین قیمت عرضه یا Ask ، پایینترین قیمتی است که یک فروشنده، حاضر است برای فروش یک دارایی بپذیرد.
برای داراییهایی که همواره در حال معامله هستند، همیشه یک Bid Price و یک Ask Price وجود دارد که به طور مداوم در حال نوسان هستند.
هنگامی که Takerها در یک قیمت Bid که توسط Makerها تعیین شده، اقدام به خرید میکنند، حجم دارایی که بین دو طرف معامله میشود، جزو Taker Sell Volume محسوب میشود. این حجم، یک حجم فروش محسوب میشود، چرا که میتواند باعث نزول قیمت شود.
در طرف مقابل، هنگامی که Takerها در یک قیمت Ask که توسط Makerها تعیین شده، اقدام به فروش میکنند، حجم دارایی که بین دو طرف معامله میشود، جزو Taker Buy Volume محسوب میشود. این حجم نیز، یک حجم خرید محسوب شده و میتواند باعث رشد قیمت شود.
اگر میزان Taker Buy Volume در بازار، از میزان Taker Sell Volume بیشتر باشد، قیمت بالاتر میرود، چرا که معاملات بیشتری در Ask Price انجام میشوند.
در سمت مقابل، اگر میزان Taker Sell Volume در بازار، از میزان Taker Buy Volume بیشتر باشد، قیمت دچار نزول میشود، چرا که معاملهگران بیشتری حاضر به فروش در Bid Price هستند.
برای درک چرایی حرکت صعودی یا نزولی قیمت در حالات بالا، لازم به یادآوری است که پایینترین قیمت عرضه یا Ask Price، همواره از بالاترین قیمت تقاضا یا Bid Price بیشتر است. همچنین، به اختلاف بین قیمتهای Ask و Bid، اسپرد (Spread) گفته میشود.
دادههای Taker , Maker از بنیادیترین مباحث هر بازاری بهحساب میآیند که دانستن حجم دو طرف معامله در زمان مشخص و نسبت این دو حجم به همدیگر ضروری است. اگر دادهی Taker Buy Sell Ratio بزرگتر از ۱ نشان باشد نشاندهنده آن است که Taker Buy Volume از Taker Sell Volume بیشتر بوده و میتواند باعث رشد قیمت شود و اگر این عدد کوچکتر از ۱ بود برعکس این موضوع را نشان میدهد.
برای مطالعه مطالب بیشتر از این نویسنده: توییتر / امیرمحمد جعفرزاده
تعیین قدرت بازار با استفاده از آنالیز VSA
در این مقاله یک روش آنالیزی بر پایه حجم با نام (VSA) را بررسی میکنیم که توسط تحلیلگر مشهور مالی به نام تام ویلیامز در کتاب « تسلط بر بازار» منتشر شده است.
این دیدگاه براساس دستکاری و دخالت سازندگان بازار در رفتار جمعیت پایه ریزی شده است.
در مطالب زیر، به جنبه عملی با رویکردی سنتی نسبت به معاملات ارزهای کریپتو اشاره می کنیم. مثال ها در این مقاله بر اساس جفت ارز BTC/USD است.
شما می توانید این روش را برای هر نماد مالی استفاده کنید.
حال، بیایید در مورد اصول نظری شکل گیری قیمت در بازار و چگونگی تأثیر معامله گران بزرگ در بازار بحث کنیم. ما در ابتدا مفاهیم اصلی را تعریف می کنیم.
بنابراین، اگر به VSA علاقه مند هستید و می خواهید عملکرد معامله گران بزرگ را بهتر درک کنید، پس این مقاله را مطالعه کنید.
حجم معاملات چیست؟
حتی اگر به عنوان یک معامله گر تازه کار معاملات خود را شروع کرده باشید ، احتمالاً با عبارت زیر رو به رو شده اید «وقتی تقاضا بر عرضه غالب شود ، بازار روندی صعودی را در پیش می گیرد و برعکس ، در لحظه ای که عرضه از تقاضا پیشی بگیرد ، بازار نزولی خواهد شد.»
برای درک بهتر مفهوم حجم معاملات لازم است تا با برخی از تعاریف آشنا شویم.
به تعداد لات های معامله شده در معاملات، حجم معامله می گویند. این میزان به تنهایی نمی تواند اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار دهد اما کاری که ما انجام می دهیم این است که حجم کنونی را با حجم روز گذشته یا هفته قبل مقایسه می کنیم تا به این ترتیب به تغییرات ایجاد شده در معاملات خود پی ببریم.
برای درک بهتر روند موجود در بازار می توانیم تغییر حجم را با تغییرات قیمت مقایسه کنیم.
در عمل، حرکت قیمت ها همیشه تابع فعالیت بازار نیست. موارد زیادی وجود داشته اند که بعد از افزایش کم در حجم معاملات، قیمت به شدت افزایش پیدا کرده است و باعث سردرگمی بسیاری از معامله گران شده اما اگر اخیراً مفهوم اینرسی را مطالعه کرده باشید می توانید همه چیز را واضح تر درک کنید.
در این شرایط می توان بازار را با ماشینی مقایسه کرد که حتی اگر راننده آن پای خود را از روی گاز بردارد به دلیل سرعت بالایی که از قبل داشته است، برای مدتی حرکت خواهد کرد.
آنالیز اسپرد حجم چیست؟
روش VSA روش پیچیده ای برای آنالیز بازار ارائه می دهد و روابطی را بین قیمت دارایی ، اسپرد و حجم تعریف می کند.
آخرین اندیکاتور، فعالیت بازار را نشان می دهد، در حالی که اسپرد از نوسان حرکت قیمت صحبت می کند.
در بحث رابطه بین این دو موضوع تلاش می کنیم تا عدم تعادل را بین عرضه و تقاضا مشخص کنیم.
در بیشتر موارد، به وجود آمدن چنین عدم تعادلی به دلیل معاملات انجام شده توسط اپراتورهای عظیم است.
این مسئله از مهم ترین دلایلی است که باعث حرکت بازار از یک جهت به جهت دیگر خواهد شد.
به این ترتیب باید گفت که با پی بردن به عدم تعادل موجود و دلایل واقعی وقوع آن، می توانیم جهت حرکت قیمت ها را در آینده به راحتی پیش بینی کنیم.
اصول حرکت دارایی ها
حجم ها مانند روندهای بازار سهام به دو قسمت صعودی و نزولی تقسیم می شوند.
حجم صعودی باعث افزایش حجم در تغییرات صعودی می شود در حالیکه، در تغییرات نزولی حجم را کاهش می دهد. بنابراین می توان گفت که حجم نزولی باعث افزایش حجم تغییرات نزولی و کاهش حجم در تغییرات صعودی می شود.
حال بیایید باهم مفاهیم انباشت و توزیع را بررسی کنیم.
انباشت به معنای خرید هرچه بیشتر سهام تا جایی است که قیمت با توجه به قیمت خرید شما افزایش چندانی نداشته باشد. چنین روندی معمولاً بعد از یک حرکت نزولی در بازار پیش می آید که بهترین شرایط را برای خرید فراهم می کند. زمانی که اکثر سهام ها از دست اشخاص حقیقی خارج شود، نمی توان اقدامی برای فروش در قیمت های بالاتر انجام داد. به عبارت دیگر در این شرایط مقاومت در برابر حرکت صعودی از بین می رود.
در این وضعیت، تا زمانی که معامله گران سندیکا، قیمت ها را برای فروش دارایی های تازه خریداری شده بیش از اندازه بالا در نظر بگیرند، با افزایش مداوم قیمت ها رو به رو می شویم.
توزیع، به منزله فروش دارایی است که در حالت ایده آل بدون کاهش خاصی در برابر قیمت فروش گردانندگان بازار قابل دسترسی است.
این عملیات برای بهره گیری از سود فروش در اوج نامعلوم یک بازار صعودی انجام می شود.
در عین حال، بیشتر این بازیگردانان سفارش های بزرگ خود را نه تنها با قیمتی ثابت بلکه در طیف وسیعی از قیمت ها تعیین می کنند.
اگر حجم کل معاملات آنقدر زیاد باشد که قیمت ها در اثر فشار افت کنند، فروش به حالت تعلیق در می آید. در این شرایط معامله گران فرصت دیگری برای فروش سود اوراق بهادار در موج صعودی بعدی پیدا خواهند کرد.
زمانی که معامله گران حرفه ای بیشتر دارایی خود را بفروشند، روند نزولی آغاز می شود زیرا بازارها بدون حمایت این افراد سقوط می کنند.
یک معامله گر حرفه ای باید به صورت همزمان به هر دو سوی بازار توجه کند، این کار، به عنوان مزیتی بزرگ نسبت به معامله تعاریفی از حجم معاملات گران عادی به حساب می آید.
افراد حرفه ای، معامله گرانی هستند که پوزیشن های مناسبی را باز می کنند و به راحتی می توانند روند حرکت بازار را پیشبینی کنند. این افراد ممکن است پوزیشن های غیر سودمند را بیشتر از پوزیشن های پرسود باز کنند اما با توجه به ضررهای در پیش رو، آنها را به سرعت می بندند.
افرادی که در نگهداری سرمایه خود ضعیف عمل می کنند معمولاً جزو تازه واردان بازار هستند، بر اساس احساسات تصمیم گیری می کنند و در صورت مواجه شدن با فشار بازار متحمل خسارات زیادی می شوند.
با توجه به مطالب بالا می توان گفت که:
در یک بازار صعودی، نقل و انتقالاتی بین معامله گران ضعیف و قوی انجام می شود که اغلب با ضرر معامله گران ضعیف همراه است.
در یک بازار نزولی، انتقال قابل توجه سهام از دارندگان قوی به دارندگان ضعیف صورت می گیرد که معمولاً با سود سهامداران قوی همراه است.
زمانی که بازار از یک روند اصلی به سمت روند دیگری حرکت می کند، اوج خرید یا فروش در بازار اتفاق می افتد.
به عبارت دیگر، عدم تعادل تقاضا و عرضه باعث می شود یک بازار صعودی به یک بازار نزولی تبدیل شود یا بالعکس.
اوج خرید در زمان تقاضای زیاد دارایی و دامپینگ اوراق بهادار توسط بازیگردانان بزرگ بوجود می آید و رشد مداوم راغیرممکن می کند.
به علاوه، در یک روند صعودی، به دلیل حجم بالای معاملات، بازار، ماکزیمم و گستردگی معاملاتی جدیدی را تجربه می کند. توجه داشته باشید که قیمت در اوج خرید بازار، در نیمه و یا بالای کندل بسته خواهد شد.
اوج فروش دقیقاً عکس اوج خرید است و در مواقع فروش زیاد اتفاق می افتد. در این شرایط، حجم معاملات در روند نزولی افزایش پیدا می کند و قیمت وارد سطح مینیمم خود می شود. در فاز اوج فروش، قیمت در زیر و یا نیمه کندل بسته خواهد شد.
دلایل معکوس شدن قیمت
تنها دو دلیل عمده وجود دارد که باعث تغییر روند طولانی مدت در بازار می شود:
- بیشتر معامله گران پس از مشاهده افت قابل توجه قیمت ها در بازار وحشت می کنند (غالباً از اخبار ناخوشایند) و معمولاً دست به فروش می زنند اما معامله گران حرفه ای متفاوت می اندیشند و اوضاع را با پرسیدن این سوال کنترل می کنند «آیا بازیگران بزرگ بازار آماده خرید سهام گسترده در این سطح از قیمت هستند؟» تحقق این امر نشان دهنده قدرت بازار است.
- بعد از صعودی شدن بازار که معمولاً به دنبال انتشار اخبار خوب اتفاق می افتد، بسیاری از معامله گران به دلیل از دست دادن این شرایط برای خرید، عجله می کنند اما معامله گران حرفه ای، تنها فروش اوراق بهادار بازیکنان بزرگ را در قیمت کنونی بازار جهت پاسخ دادن به تقاضای خرید دنبال می کنند.
همان طور که قبلاً نیز اشاره کرده ایم، فروش عظیم و گسترده در بازار نشان دهنده ضعف آن است.
اصول بررسی شرایط بازار
ابتدا لازم است تا درکی از حرکت بازارها در فازها داشته باشید به گونه ای که بتوانید با نگاه کردن به تغییرات حجم و قیمت ها به این نتیجه برسید که حرکت بعدی بازار در چه فازی خواهد بود.
طول مدت فازها متفاوت است اما به نظر می رسد که فازهای کوتاه با تغییرات قیمتی کمی همراه هستند در حالی که فازهای طولانی تر همراه با تغییرات جدی تری هستند.
علاوه براین می توانیم با گروه بندی اسپردها به زیاد، کم و متوسط نسبت به روند فعلی تسلط بیشتری پیدا کنیم.
تعریف قدرت بازار
گردانندگان بازار معمولاً سفارشات خرید و فروش معامله گران را در سراسر جهان، بررسی می کنند. ایجاد یک بازار وظیفه شماست.
برای عملکرد درست بازار، خالق آن باید به حد کافی مشارکت داشته باشد. اگر موجودی شما برای معامله در سطح قیمت فعلی کافی نباشد می توانید قیمت را تا سطح مناسبتری تغییر دهید.
معمولاً در برخی شرایط تغییرات نزولی باعث ایجاد قیمت های کف بهتری می شوند اما چرا با این قیمت های خوب رو به رو می شوید؟ آیا این موهبتی از طرف خلق کنندگان بازار است؟ باید گفت که در بسیاری از مواقع، درکی که گردانندگان بازار از ارزش آن بدست می آورند کمتر از خلق کنندگان آن است زیرا این افراد اخیراً به دلیل دریافت سفارشات خرید و تمایلشان برای خلاص شدن سریع از این شرایط، در انتظار یک روند معکوس و یا ورود بازار به مراحل نا مطمئن هستند. چنین روندی، بارها و بارها توسط سایر خریداران تکرار می شود و همین امر باعث محدود شدن حد بالای قیمت می شود.
از طرفی دیگر اگر دیدگاه گردانندگان بازارنسبت به روند موجود صعودی باشد، قیمت ها را برای سفارشات خرید خود افزایش می دهند ولی عرضه آنها به شما در قیمت پایین تری صورت می گیرد.
این کار باعث افزایش اسپرد خواهد شد.
حال فرض کنید شکافی در بازار و قیمت ها ایجاد شود. این اصطلاح در تحلیل تکنیکال به شرایطی اشاره دارد که بین بسته شدن میله اول و باز شدن میله بعدی در نمودار فاصله ایجاد شود. به عنوان مثال، بازارها زمانی باز می شوند که بتوانند بسیاری از معامله گران ضعیف را به دام بیندازند تا به این ترتیب با ایجاد ضرر، استرس زیادی را برای آنها ایجاد کنند. به عنوان یک قانون، با انتشار اخبار خوب و صعودی شدن بازار، شکاف های ضعیف در اوج های جدید به وجود می آیند. توجه داشته باشید که گاهی اوقات در بازارهای قوی نیز، شکاف هایی ایجاد می شود.
در چنین شرایطی، معامله گرانی که وارد چنین روندی شده اند، ترس فراوانی را تجربه می کنند و سعی می کنند تا به سرعت بازار را در همان سطح قیمت ورودی خود ترک کنند.
برخی از آنها بعد از خرید دارایی در محدوده بالای کانال، انتظار شکست قیمت را دارند و افرادی که در محدوده پایین، خرید خود را انجام داده اند هیچ حرکت جدی صعودی را مشاهده نمی کنند.
در مقابل، معامله گران حرفه ای از این وضعیت آگاه هستند و به دنبال زمان لازم برای فروش دارایی های خود هستند تا باعث ادامه دار شدن وضعیت صعودی شوند و یا بتوانند با این شکاف، یک شمع جدید باز کنند.
در این میان، حجم معاملات افزایش پیدا می کند و به این ترتیب از حرکات بازار حمایت می کند. این شرایط نشان دهنده درست بودن حرکت بازار است و بازیگران بزرگ شاهد قدرت بازار خواهند بود.
اسپرد های گسترده برای جلوگیری از جذب معامله گران به بازار طراحی شده اند. این کار ورود آنها را به بازار به تعویق می اندازد.
چنین دخالت هایی در بازار باعث می شود تا اعضای بازاری که پوزیشن های فروش را در نزدیکی آخرین مینیمم در میان اخبار بد باز کرده اند، دچار ترس و هراس شوند.
با توجه به این مطالب می توان نتیجه گرفت: حجمی که افزایش سالم و متناسبی دارد، حجم صعودی است. با این حال، وجود حجم زیاد در بازار نشانه خوبی نیست زیرا نشان می دهد که عرضه می تواند تقاضا را اشباع کند. در مقابل، حجم کم به شما درباره تغییرات گمراه کننده صعودی، هشدار می دهد. در این شرایط، معامله گران حرفه ای، بازار را بازاری ضعیف می شناسند و از انجام معاملات در حرکات صعودی خودداری می کنند. وجود یک شرایط با ثبات قبل از پرش قیمت به مقادیر کم به عنوان سیگنالی برای ورود به وضعیت فریب دهنده در نظر گرفته می شود.
به شما توصیه می کنیم تا به نرخ کم حجم در بخش های نزولی توجه کنید زیرا این مسئله نشان دهنده بالا بودن قدرت روند صعودی ، پابرجا بودن آن و حرکت رو به بالای روند در آینده خواهد بود.
برای یک حرکت نزولی ، نشانه ها برعکس است.
زمانیکه بخش نزولی نمودار حجیم باشد،روند نزولی قوی است. حجم اضافه در این قسمت به ما هشدار می دهد که ممکن است روند نزولی در قیمت طبیعی نباشد و تقاضا بر عرضه تأثیر می گذارد. اگر حجم در قسمت نزولی رو به کاهش باشد، فشار فروش نیز کاهش پیدا می کند که نشان دهنده این است معامله گران بزرگ بازار رغبتی به افت بیشتر قیمت ها نشان نمی دهند.
در این شرایط ممکن است بازار به دلیل داشتن نیروی اولیه، روند کاهشی را در مدت طولانی تری طی کند، اما قیمت ممکن است به زودی به دلیل عدم عرضه کافی افزایش پیدا کند.
حسابداری
حجم مبنا
به منظور محاسبه قیمت پایانی هر سهم در انتهای ساعت معامله، دو روش وجود دارد.
الف : ميانيگين وزني از معاملات انجام شده
ب : حجم مبنا
حجم مبنا حداقل تعداد برگه سهامی است که باید مورد معامله قرار گیرد تا سهم در پایان روز بر حسب قیمت مشخصی به ثبت برسد. حجم مبنا برای کنترل رشد بی رویه قیمت سهام و براي جلوگيري از رفتار هيجاني سهامداران در سال 1382تصویب شد. براین اساس درابتدای این قانون ودرسال82 اساس براین بود که 15% از سهام کل یک شرکت طی یکسال مورد معامله قرار گیرد و نعداد روزهای کاری سال250روز فرض شده بود که بر آن اساس حجم مبنای روزانه یک سهم 0006/0 تعاریفی از حجم معاملات تعداد کل سهام شرکت می شد. اما از ابتدای سال1383این قانون تغییر کرد و از 15درصد به 20% افزایش یافت و حجم معاملات روزانه به 0008/0 کل سهام شرکت افزایش یافت.
بئین ترتیب حجم مبنا از حاصل تقسیم 20 درصد بر تعداد روزهای کاری ( 250 روز) محاسبه نمود . با مشخص شدن تعداد سهام محاسبه شده به عنوان حجم مبنا، می توان قیمت پایانی هر سهم را بشرح زیر محاسبه نمود:
P2 = تعاریفی از حجم معاملات P1 + ( Pm – P1) × N/M
P2 : قیمت پایانی روز جاری
P1: قیمت پایانی روز قبل
Pm: میانگین موزون قیمت در روز جاری
N: تعداد سهام معامله شده
M: جحم مبنای شرکت مورد نظر
در صورتی که نسبت N/M بزرگتر یا مساوی 1 باشد، نسبت N/M مساوی 1 در نظر گرفته می شود. اما اگر نسبت مزبور کوچکتر از 1 شود، نسبت بدست آمده عیناً به منظور محاسبه قیمت پایانی استفاده می شود.
فرض کنید سرمایه شرکتی 2میلیارد تومان است.(تعداد سهام این شرکت برابربا20میلیون برگه سهم به ارزش اسمی 100تومان است).در این حالت حجم مبنای این شرکت به شکل زیر محاسبه می شود.
اطلاعات اضافی :
قیمت پایانی روز جاری 2000 ریال
تعداد و قیمت سهام معامله شده در روز جاری :
ساعت9: 4000 برگه به قیمت1990 ریال
ساعت10: 1000 برگه سهم به قیمت2020 ریال
ساعت11: 2000 برگه سهم به قیمت2030 ریال
ساعت12: 3000 برگه سهم به قیمت2040 ریال
با توجه به اطلاعات فوق، میانگین موزون قیمت سهام معادل مبلغ 2016 ریال محاسبه می شود.
حال اگر تعداد برگه مورد معامله به حد نصاب برسد(مساوی یا بیشتراز حجم مبنا باشد) این قیمت به عنوان قیمت پایانی تلقی می شود. با توجه به اینکه در مثال فوق، تعداد برگه سهام مورد معامله ده هزار برگه و حجم مبنای سهم شانزده هزار برگه می باشد ، قیمت پایانی(قیمت بسته شدن در پایان معاملات) می تواند بشرح زیر محاسبه شود:
قیمت پایانی هر سهم = 2000 + ) 2016 - 2000 ( × 16.000//10000 =
2010
در بورس اوراق بهادار ايران حجم مبنا به منظور اطمينان از اينكه تغيير قيمت سهام شركت هاي پذيرفته شده دربورس حاصل از معامله حداقل تعداد معيني از سهام شركت مي باشد، تعريف و براي محاسبه آن ضريب هشت درهزار درتعداد سهام تمام شركتها صرف نظر از اندازه آن ها اعمال می گردد. اما با عنايت به اينكه در مورد شركتهاي بزرگ هدف مذكور با حجم مبناي كمتري نيز حاصل ميشود، لذا هيئت مديره شركت بورس تصميم گرفت ضريب محاسبه حجم مبناي شركتهايي كه سرمايه آن ها بيشتر از 3000 ميليارد ريال ميباشد را از هشت در ده هزار به چهار در ده هزار كاهش دهد.
بر اين اساس از تاريخ 2/4/86 ضريب محاسبه حجم مبناي 11 شركت زيربه چهار در دههزارتغيير یافت:
فولاد مباركه اصفهان ـ سايپا ـ سرمايه گذاري غدير- ملي صنايع مس ايران ـ ايران خودرو- بانك پارسيان ـ سرمايه گذاري صندوق بازنشستگي ـ سيمان فارس خوزستان ـ گروه بهمن سرمايه گذاري بانك ملي ايران ـ مديريت پروژه هاي نيروگاهي ايران.
بزای اطلاع از میزان حجم مبنای شرکتها می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:
اما در کنار جحم مبنا، دامنه نوسان از دیگر محدودیتهای موجود در بورس تلقی می شود. دامنه نوسان به معناى تعيين حداكثر سقف افزايش يا كاهش قيمتها در يك روز معاملاتى است. پيش از بكارگيرى دامنه نوسان، قيمتها به هر ميزان ميتوانستند در يك روز نوسان كنند اما با وضع اين قانون، نوسان در سقف خاصى محدود شد. دو محدوديت وضع شده توانست نوسان قيمتى سهام را تحت كنترل درآورد، اما تنها با گذشت مدت زمانى كوتاه از به كارگيرى دامنه نوسان و حجم مبنا، ضعفهاي متعدد اين دو بروز كرد تا آنجا كه بسيارى از كارشناسان و فعالان بازار سرمايه نسبت به كارآيى و حتى نتيجهبخش بودن اين دو محدوديت ابراز ترديد كردند. واقعيت آن بود كه گرچه اين دو محدوديت مانع نوسان سريع قيمتها در زمانى كوتاه ميشدند، اما مانع دستيابى قيمتها به سطحى كه بايد برسند، نميشوند. در حقيقت اين دو ابزار تنها سبب ميشوند زمان رسيدن قيمتها به سطح مورد انتظار كه عرضه و تقاضا در حالت متعادل قرار گيرند، طولانىتر شود و اين كندى حركت قيمتها، هم از هيجان بازار ميكاهد و هم هدف بسيار مهم نقدشوندگى دارايىها را دور از دسترس ميكند.
فرض كنيد سهمى در قيمتى بالاتر از سطحى است كه بازار آن را براى خريد مناسب ارزيابى ميكند. در اين حالت، شدت فروش باعث ايجاد صف در سقف پايينى مجاز قيمت ميشود. حال براى اين كه قيمت پايانى در حداكثر مجاز خود باشد، بايد به ميزان حجم مبنا خريد صورت گيرد. طبيعى است كه در حالت تشكيل صف عرضه، خريداران كمى براى سهم وجود دارد و وقتى قيمت فعلى با فاصله زيادى نسبت به قيمت مطلوب ارزيابى شود، هم حجم صف بسيار سنگين ميشود و هم حجم خريدها بسيار اندك! به اين ترتيب سهم به اصطلاح در صف فروش قفل ميشود و سازوكارهاى تعريف شده توان گشايش گره ايجاد شده در معاملات سهم را ندارند. سهامداران در اين حالت تنها ميتوانند به اتفاقهايي چون: برگزارى مجمع عمومى عادى سالانه يا اعلام تغيير پيشبينى درآمد هر سهم از سوى شركت اميدوار باشند كه در اين دو حالت نماد متوقف شده و در روز بازگشايى امكان تعيين قيمت منصفانه براى بازار وجود دارد.
مطابق قانون، روز بازگشايى سهم پس از اعلام تعديل سود سهم يا برگزارى مجمع عادى، دامنه نوسان و حجم مبنا اعمال نمىشود و قيمت ميتواند به سطح مطلوب بازار برسد. (سياستهايي كه اكنون دستخوش تغيير در جهت محدوديت بيشتر شدهاند). اما اگر هيچ يك از دو اتفاق گفته شده پيش رو نباشد، تعديل قيمت سهم، گاه ماهها طول ميكشد و اين روند فرسايشى هم باعث عدم امكان نقد شدن دارايى سهامداران ميشود و هم هيجان معاملات را از سهم ميگيرد.
دامنه نوسان و حجم مبنا همواره از سوي برخي از منتقدان، به عنوان عوامل كاهش نقدشوندگي و بازدارنده رشد بازار سرمايه معرفي شده است . بنابراين با نگاه به موضوع از ديد كارشناسان و سهامداران حرفهاي بازار سرمايه، انتظار هست که به زودى بورس به سطحى برسد كه مانند بسیاری از بازارهاى سرمايه معتبر، موانع نوسان قيمتها از سر راه برداشته شده و نقدشوندگى سهام افزایش یابد. البته تا آن زمان بايد در جهت تعديل بيشتر دو قانون حجم مبنا و دامنه نوسان حركت كرد و برای جلوگیری از شوک در بازار لازم است حذف حجم مبنا به صورت تدریجی صورت گیرد به طوری که ابتدا حجم مبنای شرکت های بزرگ کاهش یابد و دامنه نوسان نیز کمی بازتر شود.
سهم شناور آزاد، مقدار سهمي است كه انتظار مي رود درآينده نزديك قابل معامله می باشد. بدین ترتیب مفهوم فوق نمی تواند در برگیرنده سهامی باشد که متعلق به دولتیاسهامداران بزرگی بوده که به هیچ وجه حاضربه فروش سهام خود نیستند .
درکشورهند،بهایننوعسهامکهد رمحاسبه سهامشناورآزاد دخالت داده نمی شود،سهاممتعلقبهسهامدارانا ستراتژیک یا سهامداران راهبردی اطلاق می شود.به عنوان مثال اگر فرض شود که70درصد سهام شركتي دراختيار یک شرکت دولتی باشد که در عین حال تمایلی به فروش سهام خود در بازار نیز ندارد، پس اين شركت فقط 30 درصد سهام شناورآزاد دارد که خاصیت قابلیت معامله در بازاررا دارد. براي محاسبه سهام شناورآزاد لازم است تركيب سهامداران بررسي گردیده و سهامداران راهبردي ( سهامدارانی که قصد واگذاری سهام را در کوتاه مدت نداشته و عمدتا با انگیزه اعمال کنترل سرمایه گذاری نموده اند) مشخص گردند.
بررسی نحوۀ محاسبۀ شاخص در کشورهای مختلف بیان گر آن است که پدیدۀ سهام شناورِ آزاد با شدت بیشتری مورد توجه مقامات بازارسرمایه بوده و به طور گسترده تری در محاسبۀ شاخص از آن استفاده می شود .شاخص ها را می توان با استفاده از روش های میانگین گیری متفاوت محاسبه کرد و از همه مهم تر این است که چه سهامی یا چه بخشی از سهام در محاسبۀ شاخص بیاید . به طور کلی در روش محاسبۀ سنتی، شاخص مبتنی بر« کل ارزش » و به روش میانگین موزون قیمت محاسبه می شده است. در صورتی که تعداد سهام محدودی برای معامله وجودداشته باشد، اگر کل سهام را در محاسبه شاخص دخالت دهیم، نتایج می تواند به دست کاری در قیمت منجر شود . شاخص سازان در دنیا شاخص های مختلفی را تولید می کنند و در آن شاخص ها تعاریف مختلفی برای سهم شناورِ آزاد تعریف می کنند.
موسساتی که در سطح جهان اقدام به محاسبه شاخص می نمایند، معمولاً شرکت های بزرگ تحلیل گر مالی نظیر شرکت بین المللی مورگان استانلی، شرکت داووجونز، شرکت استاندارد و پور، شرکت وابسته به روزنامۀ فایننشال تا یمزو شرکتهای بزرگ دیگرمی باشند که اساس محاسبه همه آنها مبتنی برمفهوم سهام شناورِآزاد می با شد. فایدۀ استفاده از ضریب شناورِ آزاد، در مقایسه با استفاده از ضرایب کل ارزش بازار، آن است که سرمایه گذاران تصویر روشن تری از درصد سهام شرکتی به دست می آورند که موضوع معامله است و واقعاً آن مقدار سهام می تواند معامله شود .
همچنين اگر سهمي نسبت سهام شناورآزاد بيشتري داشته باشد، امكان دستكاري قيمت آن كمتر مي شود زيرا حجم منابعي كه براي دستكاري آن لازم است، بسیار زياد بوده و بايد مبلغ بالایی وجه نقد به بازار سرمایه تزريق شود تا قيمت اين سهام دستكاري شود. همچنين براي اين سهام نمي توان شايعه درست كرد، مردم را گيج كرد و توهم ايجاد نمود كه قيمت اين سهم افزايش مي يابد و بعد سهم را فروخت و از بازار بيرون آمد. اما شركتي كه كوچك است و سهم شناورآزاد آن پایین مي باشد، به سادگي دچار دستكاري قيمت ميشود. لذا يك توصيه اين است كه اگر كسي از بازار چيزي نمي داند، به سمت شركت هاي بزرگ با سهام شناورآزاد بالا برود.
سازمان بورس اوراق بهادار نيز در راستاي شفاف سازي بازار و همچنين حركت به سوي بازار كارآ در 27/7/83 مصوبات ذيل را مطرح نمود:
سهامدار يا سهامداران عمده شركت هاي متقاضي پذيرش در بورس موظفند حداكثر ظرف مدت 2 سال از تاريخ درج، حداقل 20 درصد سهم خود را به شكل گسترده توزيع نمايند. بگونه اي كه حداقل 20 درصد سهام شناورآزاد داشته باشد. سهامدار يا سهامداران عمده شركت هاي پذيرفته شده موجود مي بايست حداكثر ظرف مدت يكسال از ابلاغ اين مصوبه شرايط خود را منطبق نمايد. به کليه اشخاص حقيقي يا حقوقي که مالک بيش از پنج درصد از سهام آن شرکت باشند، سهامدارعمده يا راهبردي گويند. اين نسبت درتعيين ميزان سهام شناورآزاد و همچنين درصد نقد شوندگي سهام، تاثيرگذار است.
گروه بندی های تعیین ضریب در سیستم سهام شناورِ آزاد برای محاسبۀ شاخص
یکی از اولین شاخص هایی که برمبنای نظا م سهام شناورِ آزاد شکل گرفت، شاخص روزنامۀ تایمز مالی (FTSE) بود . در هنگام طراحی این شاخص جدید، یک نظام گروه بندی نیز معرفی شد. این گروه بندی از آن جا ضروری می شود که چون به طور دائمی میزان سهام آزاد تغییرمی کند، نمی توان هرروز ضرایب سهام آزاد در شاخص ر ا تغییر داد . از این رو، لازم است سهام آزاد در یک دامنۀ معین، ضریب ثابتی به خود بگیرد . براساس گروه بندی FTSE هفت گروه برای حجم سهام شناورِ آزاد تعیین شد : گروه اول گروه 5 درصد و کم تر بودند؛ گروه دوم بین 5 تا 15 درصد بودند؛ و بر همین اساس گروه بندی ها تا 100 درصد سهام آزاد طبقه بندی شده اند.
تعاریفی از حجم معاملات
تحليل تکنيکال آنلاين مارکت کپ ارز ديجيتال بيت کوين BITCOIN MARKET CAP با نماد BTC در سايت تحليلي GLASSNODE
نمايش اطلاعات تحليل ، ممکن است چند لحظه طول بکشد
با مشاهده نمودار زنده تحليل تکنيکال در کامپيوتر با مونيتور بزرگتر و يا فعال کردن گزينه DESKTOP SITE از منوي مرورگر گوشي هاي موبايل، نگاه جامع تري از وضعيت بازار به دست خواهيد آورد.
اين ارز در کدام صرافي ايراني ليست شده است؟ لينک صرافي هاي ايراني ارز ديجيتال 🏛️
سيگنال خريد و فروش به روش بولينگر باند 20 در ارز ديجيتال BITCOIN
بر اساس نظر آقاي بولينگر : کندل هايي که مثل شکل زير ، سايه کندل و يا کندل هاي قوي سبز، خطوط آبي کانال بالايي را قطع کنند سيگنال فروش SELL يا اگر کندل هاي قوي قرمز در کانال پاييني خط آبي را، قطع کرده باشند سيگنال خريد BUY در آن تايم فريم را ميدهند:
نمودار تشخيص اشباع خريد يا فروش بازار ارز BITCOIN با شاخص Bolinger Band
در ادامه شاخص هاي نشان داده شده Relative Strenght Index که به اختصار RSI گفته ميشود را آورده ايم تا نمودار بولينگر مورد نظرتان ساده تر و دقيق تر نشان داده شود.
نمودار با 3 منطقه خريد، خنثي و فروش رسم شده از محور افقي صفر تا 30 منطقه خريد ، از محور 30 تا 70 منطقه خنثي و از محور 70 تا 100 منطقه فروش ارز يا سهام است و حساسيت اين عدد در پايين ترين نقطه يا بالاترين نقطه ، با توجه به اخبار فاندامنتال و تجربه کاربر در پيش بيني تحولات بازار جهت تصميم گيري، مهم است و الگوي زير به صورت کلي راهنماي ما خواهد بود :
تدقيق نمودار بولينگر باند با شاخص RSI
تحليل تکنيکال چيست؟
در اين تحليل، به کمک نمودارها و اطلاعات مرتبط ازجمله قيمت، حجم وهمچنين، تکنيکها و ابزارهاي مختلف، وضعيت کلي بازار و سهام مختلف بررسي مي شود. تعريف کامل تري که در پاسخ به تحليل تکنيکال چيست مي توان داد اين است که اين تحليل يک استراتژي معاملاتي به منظور ارزيابي سرمايه گذاري ها و تعيين فرصت هاي معامله است. اين فرصت ها به کمک تجزيه و تحليل روندهاي آماري و با استفاده از فعاليت هاي معاملاتي همچون تحرکات قيمتي و حجم معاملات انجام مي شود.
تحليل تکنيکال را مي توان براي هريک از انواع ارزهاي ديجيتال داراي سوابق تاريخي معاملاتي استفاده کرد. چنين ابزاري بيشتر به منظور تحليل سهام معامله شده در بازار و پيش بيني روندهاي قيمت مورداستفاده قرار مي گيرد.
با بکارگيري تحليل تکنيکال بعنوان يک استراتژي معاملاتي مي توان به ارزيابي سرمايه گذاري ها و مشخص نمودن فرصت هاي معاملاتي با روندهاي قيمتي و الگوهاي مشاهده شده روي نمودارها پرداخت. اين تحليل بيانگر اين باشد که تغييرات قيمت يک سهم و فعاليت هاي معاملاتي گذشته ممکن است نشان دهنده ارزشمندي تحرکات آتي قيمت سهم باشد.
توجه : اين محتوا به هيچ عنوان پيشنهادي مالي و يا توصيه اي براي خريدوفروش نيست.
تحليل تکنيکال اصولا براي پيش بيني در کوتاه مدت مورد استفاده قرار مي گيرد و براي بلند مدت نتيجه قابل اطميناني ارائه نمي دهد از اين رو اين تحليل بيشتر مورد استفاده افرادي است که قصد سرمايه گذاري هاي کوتاه مدت و نوسان گيري در بازار ارز ديجيتال را دارند .
هر تايم فريم (بازه زماني تحليل) براي هدف مشخصي استفاده ميشود
از کدام تايم فريم استفاده کنم؟
- چند دقيقه اي : مخصوص اسکالپرها
- يک الي 4 ساعته : براي پيدا کردن نقطه ورود و سطوح فيبوناچي
- روزانه : براي پيدا کردن نقاط احتمالي برگشت
- هفتگي : براي پيدا کردن جهت کنوني و روند بازار و سطوح
- ماهانه : براي درک کلي بازار
ا ز ديدگاه شاخص مکدي MACD ارز BITCOIN در روند صعودي است يا نزولي؟
زماني که ميانگين هاي متحرک، واگرا شوند نشان دهنده ي قدرت صعودي روند است و بالعکس در جايي که ميانگين ها همگرا شوند نشان دهنده ي کاهش قدرت روند صعودي و شروع روند نزولي است.
هنگامي که ميله هاي مکدي بالاي خط صفر باشند روند صعودي است و هنگامي که ميله ها پايين خط صفر قرار بگيرند روند نزولي است و هر چه ميله ها بزرگتر باشند انتظار داريم قدرت روند بيشتر باشد و هر چه ميله ها کوچکتر باشند نشان دهنده ي کاهش قدرت بازار است.
نمودار تشخيص روند صعودي و نزولي بازار ارز BITCOIN با شاخص MACD
تايم فريم اين نمودار به صورت هفتگي تنظيم شده، در صورت لزوم ميتوانيد آن را به صورت روزانه تنظيم کنيد
با نگه داشتن موس در گوشه بالا، سمت راست نمودارو زدن دکمه طبق شکل زير، ميتوانيد شاخص را تمام صفحه و بزرگتر ببينيد
نمودار خطوط حمايت و مقاومت بعدي ارز BITCOIN با شاخص Pivot
تعاريف تحليل تکنيکال چيست؟
- تحليل تکنيکال، هنري است که زمان تغيير روند قيمتها در مراحل نخست مومنتوم تغيير قيمت و سوار شدن بر موج جديد قيمت ها را تشخيص مي دهد. اين بررسي تا زماني انجام مي شود که شواهد جديد، گوياي شکل گيري روند جديدتري باشند. تحليلگر تکنيکال پيش از مطلع شدن تمام بازار از تغيير روند، بايد تصميم گيري هاي جديدي براي سرمايه گذاري جديد داشته باشد.
- معاني واژه تحليل تکنيکال در حوزه بازارها و معاملات، متفاوت از معاني رايج آن است. کاربرد تحليل تکنيکال به منظور تحليل و بررسي يک بازار، به معناي صرفا تمرکز بر رفتارهاي بازار است. يعني بجاي تمرکز بر خود کالاها و خدمات قابل معامله در آن بازار، صرفا به رفتارهاي بازار توجه داشته باشيم.
- نوسان هاي گذشته قيمت با هدف پيش بيني تغييرات آينده در قيمت موردتحليل قرار گيرد.
- رفتارهاي بازار ازطريق بازار تحليل شود. در اين تحليل از مطالعه نمودار قيمت، حجم معاملات و ميانگين متحرک قيمتها و شکل گيري الگوها و شاخص هاي تکنيکال مهم استفاده مي شود.
- تحليل تکنيکال به منظور پيش بيني قيمت کالاها برطبق برخي الگوها است. اين الگوها شامل تغييرات حجم معاملات و تغييرات قيمت بدون درنظر داشتن عوامل بنيادي بازار است.
در صورتي که نمودارها ديده نميشوند لطفا مرورگر خود را به روزرساني کنيد و يا از آخرين نسخه مرورگر گوگل کروم استفاده کنيد.
دیدگاه شما