استراتژی دیجیتال مارکتینگ در کسبوکارها
استراتژی دیجیتال مارکتینگ مجموعهای از اقدامات است که کسبوکارها برای موفقیت در برنامهی بازاریابی خود در نظر میگیرند. این استراتژی میتواند برای هر کسبوکاری و در هر صنعتی به کار رود. فارغ از این که سازمان شما چه چیزی را میفروشد، استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما شامل ایجاد پرسونای خریداران برای شناسایی نیازهای مخاطبان و ایجاد محتوای آنلاین با ارزش برای آنها میشود. با وجود این باید دقت داشت که هر کسبوکاری استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ مخصوص به خود را دارد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای شرکتهای B2B (فروش سازمانی)
اگر سازمانی به ارائهی محصولات و خدمات به کسبوکارها میپردازد (سازمان B2B)، استراتژی دیجیتال مارکتینگ این سازمان حول ایجاد سرنخهای فروش (لید) آنلاین متمرکز هستند. نتیجهی این تلاشها هدایت افراد به سمت تماس با نیروهای فروش است. به همین دلیل هدف اصلی استراتژی دیجیتال مارکتینگ سازمان جذب باکیفیتترین سرنخهای فروش برای کارکنان بخش فروش از طریق وبسایت و کانالهای دیجیتال پشتیبان میباشد.
سوای وبسایت، احتمالا مدیران بازاریابی و دیجیتال مارکترهای چنین کسبوکارهایی باید تمرکز خود را بر کانالهای ویژهی کسبوکار نظیر شبکهی اجتماعی لینکدین قرار دهند، محلی که مشتریان احتمالی بیشتری زمان خود را در آن صرف میکنند.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای شرکتهای B2C (فروش به مصرفکننده)
اگر شرکت شما به ارائه خدمات و محصولات به مشتریان عادی (مصرفکننده) میپردازد (B2C)، بسته به این که محصولات یا خدمات چه قیمتی دارند، استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما احتمالا جذب افراد به وبسایت و تبدیل آنها به مشتری (بدون نیاز به تماس با نیروهای فروش) خواهد بود.
به همین دلیل، شما به میزان کمتری بر سرنخهای فروش (لیدها) تمرکز میکنید و بیشتر تمرکز خود را بر ایجاد سفر مشتری بهینه قرار میدهید، به طوری که سرعت تبدیل افرادی را که از وبسایت شما بازدید میکند و به خرید میپردازد کاهش دهید. این موضوع احتمالا اغلب بدان معنی است که ویژگیهای محصولات و خدمات شما در محتوا وزن بیشتری نسبت به کسبوکارهای B2B خواهد داشت و به دعوت به اقدام (Call to Action) قویتری نیاز خواهید داشت.
برای کسبوکارهای B2C استفاده از کانالهایی نظیر اینستاگرام و تلگرام در استراتژی دیجیتال مارکتینگ میتواند ارزش بیشتری از پلتفرمهایی نظیر لینکدین داشته باشد.
پیگیری استراتژی دیجیتال مارکتینگ در سازمان چه نقش و اهمیتی دارد؟
برخلاف بازاریابی سنتی، دیجیتال مارکتینگ فرصت بررسی دقیق نتایج را به همراه دارد. اگر پیش از این در روزنامه تبلیغ کرده باشید، حتما میدانید که تخمین این که چند نفر به تبلیغ شما دقت کردهاند، چه موضوع دشواری خواهد بود. در این شرایط مشخص نیست که فروشهای به وجود آمده به واسطه چه چیزی بودهاند.
ولی با رهگیری استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شما میتوانید به اندازهگیری نرخ بازگشت سرمایهی تمامی اقدامات بازاریابی خود بپردازید. در این جا با مثال به بررسی این موضوع پرداختهایم:
ترافیک وبسایت
در دیجیتال مارکتینگ، شما با کمک نرمافزارهای تحلیل دیجیتالی که در اختیار دارید متوجه تعداد افرادی میشوید که صفحهی اصلی وبسایت شما را مشاهده میکنند. همچنین میتوانید تعداد صفحاتی را ببینید که افراد مشاهده کردهاند، نوع ابزارهای دیجیتالی که استفاده کردند و موقعیت جغرافیاییای که به آن تعلق دارند، همه اینها در کنار اطلاعات تحلیلی دیجیتال در اختیار شما قرار میگیرند.
استفاده از دادهها به شما امکان اولویتبندی کانالهای بازاریابی برای صرف بودجه و زمان را میدهد. برای مثال، اگر تنها ده درصد از ترافیک شما از سرچ ارگانیک بدست میآید، در استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود احتمالا نیاز به صرف زمان بیشتری برای سئو خواهید داشت تا درصد را افزایش دهید.
در بازاریابی آفلاین، درک این موضوع که افراد پیش از انجام خرید یا تماس چه تعاملی با برند شما دارند بسیار دشوار است. با داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شما میتوانید الگوها و روندهای ایجادشده در رفتار افراد را پیش از رسیدن به مرحله آخر سفر مشتری تحت نظر بگیرید. این بدان معنی است که میتوانید تصمیمات دقیقتری در مورد نحوهی جذب آنها به وبسایت بگیرید.
عملکرد محتوا و خلق سرنخهای فروش (لید)
تصور کنید که یک بروشور محصول آماده کردهاید و آن را برای افراد یک منطقه ارسال کردهاید (بازاریابی آفلاین). مشکلی که خواهید داشت این است که مشخص نیست چند نفر بروشور شما را برداشتهاند و چند نفر آن را به درون سطل زباله پرتاب کردهاند.
اکنون تصور کنید که این بروشور را در وبسایت خود منتشر میکنید. شما میتوانید به طور دقیق تعداد افرادی که این صفحه را مشاهده کردهاند متوجه شوید و میتوانید اطلاعات تماس کسانی را که آن را دانلود کردهاند دریافت کنید. نهتنها میتوانید مشخص کنید که چند نفر با محتوای شما در تعامل هستند، بلکه میتوانید سرنخهای فروش باکیفیتی را از طریق اطلاعات کسانی ایجاد کنید که بروشور را دانلود کردهاند.
در استراتژی دیجیتال مارکتینگ تولید چه نوعی از محتوای دیجیتال ضرورت دارد؟
نوع محتوایی که تولید میکنید به نیازهای مخاطبان هدف شما در مراحل مختلف سفر مشتری (Customer Journey) بستگی دارد. باید کار را با ایجاد پرسونای مشتریان آغاز کنید تا قادر به شناسایی اهداف مخاطبان خود و چالشهای ارتباط آنها با کسبوکار خود باشید. در سطح پایه، محتوای آنلاین شما باید با هدف کمک به آنها برای دستیابی به اهداف و غلبه بر مشکلات تنظیم شوند.
در گام بعدی شما باید به زمانی فکر کنید که مشتریان بیشترین تمایل به استفاده از این محتوا را دارند. به این نوع از تخصیص مشتری به محتوا، نگاشت (Mapping) گفته میشود. با نگاشت محتوا، هدف اصلی هدفگیری محتوا بر اساس موارد زیر مشخص میشود:
- براساس ویژگیهای افرادی که از محتوا استفاده میکنند (این جا پرسونای مشتریان استفاده میشود).
- فرد هدف قرار داده شده در چه مرحلهای از فرآیند خرید خود قرار دارد (برای مثال مرحلهی چرخهی عمر مشتری اساس کار قرار میگیرد).
از نظر شکل محتوا، چیزهایی مختلفی وجود دارند که قابل امتحان هستند. در اینجا به بعضی از گزینههایی میپردازیم که ما برای مراحل مختلف سفر مشتریان پیشنهاد میکنیم:
مرحله آگاهی
- پستهای بلاگ: این پستها برای افزایش ترافیک ارگانیک مناسب هستند و باید با سئو و استراتژی شناسایی کلمات کلیدی همراه شوند.
- اینفوگرافیها: این اطلاعات به شدت قابل اشتراکگذاری هستند، به طوری که شانس کسبوکار برای پیدا شدن از طریق شبکههای اجتماعی (زمانی که به اشتراک گذاشته میشوند) را افزایش میدهند.
- ویدئوهای کوتاه: ویدئوهای کوتاه نیز بسیار قابل اشتراکگذاری هستند و میتوانند به برندها در یافتن مخاطبان جدید در پلتفرمهایی نظیر یوتیوب و آپارات کمک کنند.
مرحله بررسی
- ایبوکها: این ابزار برای خلق سرنخ فروش (لید) مناسب است، زیرا به طور کلی جامعتر از پستهای بلاگ یا اینفوگرافی هستند. این یعنی افراد به احتمال بیشتری حاضر به ارائهی اطلاعات تماس خود برای دریافت آنها هستند.
- گزارشهای پژوهشی: این محتوا نیز جزء محتواهای باارزش به حساب میآید و برای خلق موقعیتهای فروش مناسب است. اینگونه از گزارشها میتواند برای کمک به مرحلهی آگاهی نیز مفید باشند، زیرا در بعضی موارد توسط رسانهها و خبرگزاریهای صنعت نیز دیده میشوند.
- وبینارها: از آنجایی که وبینارها جزئیات زیادی دارند و یکی از بهترین شکلهای تعاملی محتوای ویدئویی محسوب میشوند، نسبت به شکلهای دیگر محتوا اطلاعات بهتری را برای تصمیمگیری در اختیار مشتریان احتمالی قرار میدهند.
مرحله تصمیم
- نمونههای موردی: در اختیار گذاشتن نمونههای دقیق (اطلاعاتی از نیازهایی که توسط محصول یا خدمت سازمان برطرف شدهاند) در وبسایت میتواند اهمیت استراتژی فروش به افرادی که قصد خرید دارند کمک زیادی کند، زیرا این اطلاعات به شما کمک میکنند بر تصمیم نهایی مشتریان خود تاثیر بگذارید.
- اعلام رضایت مشتریان: اگر نمونههای موردی برای کسبوکار شما مناسب نیستند، در اختیار گذاشتن رضایتنامههای کوتاه (متنهای کوتاهی که در وبسایت نمایش داده میشوند) جایگزین مناسبی هستند. برای برندهای B2C باید به شکل دیگری به اعلام رضایت مشتریان پرداخته شود. اگر برند فروش لباس هستید، این موضوع میتواند به صورت انتخاب عکسهای مشتریان در شبکههای اجتماعی و نمایش استایل مشتریان در لباسهای خود باشد.
مشاهدهی نتایج حاصل از استراتژی دیجیتال مارکتینگ به چه مدت زمانی نیاز دارد؟
در دیجیتال مارکتینگ، مشاهدهی نتایج معمولا سریعتر از بازاریابی آفلاین رخ میدهد، زیرا محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه سادهتر است. با این وجود، این موضوع در نهایت به مقیاس و کارآمدی استراتژی دیجیتال مارکتینگ بستگی دارد.
اگر زمان خود را صرف ایجاد پرسونای جامع مشتریان برای شناسایی نیازهای مخاطبان خود کنید و کمپینهای باکیفیتی طراحی نمایید، میتوانید نتایج قدرتمندی را در مدت شش ماه بهدست آورید.
اگر به سراغ بازاریابی غیررایگان و پولی به عنوان بخشی از استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود بروید، مشاهده نتایج سریعتر نیز خواهد بود. توجه داشته باشید که بیشتر فعالان این حوزه پیشنهاد میکنند ابتدا به ایجاد مخاطبان ارگانیک به وسیله محتوا، سئو و شبکههای اجتماعی خود بپردازید تا بتوانید موفقیت پایدار و طولانیمدتی بهدست آورید.
آیا برای موفقیت استراتژی دیجیتال مارکتینگ به بودجه بزرگی نیاز است؟
مشابه هر مسئلهی دیگری، بودجه نیز به عناصر موجود در استراتژی دیجیتال مارکتینگ و کسبوکار بستگی دارد. اگر تمرکز خود را بر تکنیکهای درونگرا نظیر سئو، شبکههای اجتماعی و خلق محتوا برای وبسایت قرار دادهاید، خبر خوب این است که بودجهی زیادی نیاز نخواهید داشت. در روشهای بازاریابی درونگرا، تمرکز اصلی بر خلق محتوای باکیفیتی است که مخاطبان به آن علاقه دارند، موضوعی که تنها به زمان و توانایی کارکنان شما نیاز خواهد داشت. اگر سازمان کوچکی دارید و وبسایت خود را آماده نکردهاید میتوانید از سیستمهای مدیریت محتوای موجود نظیر وردپرس استفاده کنید و با کمترین هزینه کار را آغاز کنید.
با تکنیکهای برونگرا نظیر تبلیغات آنلاین و خرید فهرستهای ایمیل، قطعا هزینههای بیشتری به وجود خواهند آمد. هزینهای که ایجاد میشود به نوع پوششی بستگی دارد که شما میخواهید در نتیجهی تبلیغات خود به دست آورید. برای مثال، جهت استفاده از تبلیغات گوگل ادوردز، شما به تعیین مبلغ پیشنهادی خود در قیاس با شرکتهای دیگر میپردازید تا برای یک کلمه کلیدی در بالای نتایج جستجوی گوگل قرار بگیرید. بسته به میزان رقابت در کلمات کلیدی، این موضوع میتواند کمهزینه و یا بسیار گرانقیمت باشد، موضوعی که ایجاد ترافیک ارگانیک را به ایدهی قابل قبولی برای بسیاری از کسبوکارها تبدیل میکند.
بازاریابی موبایلی چه جایگاهی در استراتژی دیجیتال مارکتینگ دارد؟
عنصر کلیدی دیگری که در استراتژی دیجیتال مارکتینگ وجود دارد، بازاریابی موبایلی است. در حقیقت، اکنون تلفنهای هوشمند ۶۹ درصد زمان افراد در فضای مجازی را به خود اختصاص میدهند. در حالی که رسانههای دیجیتال در کامپیوترهای شخصی تنها کمتر از نیمی از استفاده کاربران را به خود اختصاص میدهد.
این بدان معنی است که بهینهسازی تبلیغات دیجیتال، صفحات وب، تصاویر شبکههای اجتماعی و داراییهای دیجیتال دیگر برای دستگاههای موبایل اهمیت زیادی دارد. اگر کسبوکار شما یک اپلیکیشن موبایلی دارد که به کاربران اجازهی تعامل با برند یا خرید محصولات را میدهد، این اپلیکیشن نیز زیر چتر استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما جای میگیرد.
دقت به تجربهی کسانی که از موبایل برای ارتباط با شرکت استفاده میکنند اهمیت زیادی دارد. این بدان معنی است که وبسایت شرکت باید طراحی رسپانسیو (مناسب برای موبایلهای مختلف) داشته باشد، تا کاربران موبایل تجربه مناسبی از مشاهده وبسایت داشته باشند. در واقع باید اندازه فرمهای آنلاین نیز کوتاهتر شوند تا تجربه کاربران موبایلی بهبود پیدا کند. تصاویر شبکههای اجتماعی نیز باید برای کاربران موبایل طراحی شوند، زیرا ابعاد این تصاویر در تلفنهای همراه کوچکتر دیده میشوند.
در حال حاضر راههای زیادی برای بهینهسازی داراییهای دیجیتال مارکتینگ برای کاربران موبایل وجود دارند و دقت به این موضوع در پیادهسازی هر استراتژی دیجیتال مارکتینگی اهمیت دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، شما تجربهای برای مخاطبان خود فراهم میکنید که آنها را جذب میکند و در نهایت خروجیهای بهتری از کمپینهای خود به دست میآورید.
اصول استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ چگونه است؟
اصول استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ چگونه است؟
هیچ یک از کانالهای بازاریابی دیجیتال نمیتوانند بدون استراتژی کار کنند، ایمیل مارکتینگ هم یکی از آنها است. به کمک استراتژی میتوانید بهترین خروجی را از کمپین خود دریافت کنید. شما حتما در خصوص اثربخشی ایمیل مارکتینگ اطلاعاتی را دارید که در حال خواندن این مقاله هستید. برای اینکه یک کمپین بازاریابی ایمیلی بهخوبی اجرا شود، باید یک استراتژی مناسب داشته باشد که شامل آنالیز نتایج، جداسازی مخاطبان با فیلترهای مختلف در لیست موجود، انتخاب قالب مناسب برای ایمیلها و موارد دیگر است. در این مقاله قصد داریم اصول استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ را با هم بررسی کنیم.
دلیل اهمیت استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ
اینکه بازاریابی ایمیلی اهمیت زیادی برای کسبوکارها دارد، بر شما روشن است. حال میخواهیم فاکتوری را اهمیت استراتژی فروش بررسی کنیم که سبب عملکرد درست این کانال میشود که همان داشتن استراتژی مناسب در ایمیل مارکتینگ است. استراتژی یعنی یک سری قواعد و دستورالعمل مشخص داشته باشید و طبق آنها عمل کنید.
یکی از مقرون به صرفهترین کانالهای بازاریابی دیجیتال، ایمیل مارکتینگ است و هرسال پیشرفت بیشتری میکند و نتایج بهتری را به ارمغان میآورد. میتوان یکی از بزرگترین مزیتهای آن را بالا بودن نرخ بازگشت سرمایه یا ROI در نظر گرفت. ROI در این کانال خیلی بیشتر از کانالهای دیگر دیجیتال مارکتینگ از جمله تبلیغات کلیکی، بازاریابی محتوایی و سئو است. اگر میخواهید ROI بینظیری داشته باشید، باید استراتژی شما نیز عالی باشد. نمیتوانید بدون اینکه برنامه خاصی داشته باشید، ارسال ایمیل را آغاز کنید و منتظر یک اتفاق خوب باشید.
بررسی ۵ نکته برای ساخت یک استراتژی ایمیل مارکتینگ موفق
برای اینکه یک استراتژی بازاریابی ایمیلی موفق داشته باشید، موارد زیادی را باید رعایت کنید. در این قسمت ۵ مورد از مهمترین آنها را بیان میکنیم.
۱ – مطمئن شوید که ایمیلهایتان به دست مخاطب میرسد.
باید بهترین متن را با بهترین قالب بنویسید و تصویرهای مناسبی را به آن پیوست کنید و در زمان مناسب آن را برای مخاطب ارسال کنید. اما اگر این پیام به دست کاربر نرسد چه میشود؟ بنابراین باید مطمئن شوید که ایمیل تحویل داده شده باشد. برای این منظور باید از خدمات شرکتهای معتبر ایمیل مارکتینگ استفاده کنید. ارسال ایمیلهای انبوه توسط جیمیل و یا سرویسهای ایمیل که بر روی خدمات میزبانی وبسایت ها نصب هستند کار بسیار اشتباهی است. در این زمینه شرکتهای معتبر متعددی وجود دارند مانند Mailchimp, Activecampaign, Aweber, Sendinblue, Sendgrid و دهها شرکت معتبر دیگر.
۲ – مخاطبین را در لیست ایمیلها جداسازی و تقسیمبندی کنید.
زمانی که مخاطبین خود را در لیست ایمیلهایتان تقسیمبندی کنید (Segmentation)، بهراحتی میتوانید در زمان مناسب، پیام مناسب را برای فرد مناسب ارسال کنید که سبب میشود نرخ بازشدن ایمیل افزایش یابد. همچنین جلوی ارسال پیام اشتباه به افراد اشتباه نیز گرفته میشود که این مورد برای افزایش اعتماد بین مخاطب و فرستنده ایمیل اهمیت دارد. برای اینکه بتوانید مخاطبان را تقسیمبندی کنید، باید یک اهمیت استراتژی فروش لیست بزرگ در اختیار داشته باشید. تقسیمبندیهای بزرگ و کلی مانند بازه سنی، جنسیت و محل زندگی در این مورد به شما کمک میکند. همچنین باید اطلاعات کامل و شناخت صحیحی از مخاطب داشته باشید.
در کنار این پارامترهای شخصی، حتما کاربران را بر اساس رفتار آنها هم تقسیم بندی کنید مثلا بر اساس کلیکهای آنها بر روی لینکهای مختلف ایمیلی که ارسال میکنید.
۳ – از استراتژی بازاریابی اهمیت استراتژی فروش جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ استفاده کنید.
نوعی از بازاریابی، بازاریابی جذبی است که صاحب کسبوکار به طور غیرمستقیم محصولات و خدماتش را معرفی میکند. برای داشتن یک استراتژی ایمیل مارکتینگ موفق باید تکنیکهای مربوط به بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) را به کار بگیرید. ایمیل مارکتینگ کمک میکند تا یک رابطه مستحکم بین کسبوکارها و مخاطبانشان ایجاد شود. باید حسی که پس از خواندن ایمیل به مخاطب دست میدهد اینگونه باشد که “یک انسان ایمیلی را برای من فرستاده است تا مشکل من را برطرف کند و فقط به فکر منافع خود نیست”. برای این منظور باید هدف شما مشخص باشد و استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ را بهخوبی بدانید.
۴ – برای دریافت بیشترین تبدیل، ایمیلها را بهینهسازی کنید.
نرخ بازگشت سرمایه در ایمیل مارکتینگ بسیار زیاد است. طبق محاسبات جهانی، در ازای هر یک دلار هزینه برای ایمیل مارکتینگ، ۳۶ دلار بازگشت سرمایه اتفاق میافتد که بسیار شگفتانگیز است. اما برای اینکه این ROI بزرگ را به دست آورید، باید یک سری نکات را رعایت کنید و ایمیلتان را بهینه کنید تا بتوانید بیشترین نرخ بازگشت سرمایه را داشته باشید.
در این راستا باید به دو نکته توجه کنید. نرخ کلیک و نرخ بازشدن ایمیل. برای اینکه نرخ کلیک را بالا ببرید، باید ارزش کار را افزایش دهید. وقتی کاربر مرحله اول را رد میکند، میخواهد با باز کردن ایمیل، یک چیز ارزشمند به دست آورد. در غیر این صورت از ادامه مسیر اجتناب میکند. اگر CTA تحریککننده و منحصربهفرد باشد، مشتری ترغیب میشود تا روی لینک مربوطه کلیک کند.
برای اینکه نرخ باز شدن ایمیل را افزایش دهید باید از تیترهای درگیرکننده و جذاب استفاده کنید تا توجه کاربر را جلب کنند و آنها را تحریک کنند تا ایمیل را باز کنند.
۵ – بهترین قالب را برای ایمیلها انتخاب کنید.
ارسال ایمیلها برای افراد مختلف با اهداف مختلفی انجام میشود. ایمیلی که خبر از بهروزرسانی سایت میدهد با ایمیلی که یک محصول را معرفی میکند، متفاوت است. بنابراین قالب استفاده شده برای هرکدام نیز باید متفاوت باشد. قالب خوب باید بهگونهای باشد که مخاطب از انجام اقدام موردنظرتان گمراه نشود.
بررسی مزیتهای بازاریابی جذبی (Inbound Marketing)
هدف در بازاریابی جذبی (Inbound Marketing)، یافتن مشتریهای درست و مناسب برای کسبوکارها است. سپس برای تبدیل آنها به مشتریان وفادار، باید با ایجاد ارتباطی عمیق در آنها لذت ایجاد کنید. روشهای بازاریابی سنتی دیگر خیلی کارایی ندارند و مشتریهایی که بیشتر به دنبال روشهای مدرن هستند را ترغیب نمیکنند. به همین دلیل استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ هر روز بیشتر محبوب میشود و با راهکارهای بهروز، به رفع مشکلات روشهای سنتی میپردازد.
ایده بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) به این شکل است که بدون اینکه چیزی را «بفروشد»، آن را به فروش برساند! یعنی مشتری، محصول شما را به دلیل نیاز خودش خریداری کند. امروزه هدف از خرید محصول، بهدست آوردن تجربههای جدید است. در بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) باید اطلاعات مورد نیاز مخاطبان را به آنها ارائه دهید تا به این ترتیب برندتان رشد کند و کسبوکارتان شناخته شود. به این ترتیب از بهترین استراتژی برای بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل بهره خواهید برد.
بررسی اصول بازاریاب جذبی (Inbound Marketing)
۱- مخاطبان
اولین و مهمترین اصل در بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) داشتن اطلاعاتی از مخاطبان است. در این بازاریابی همه چیز باید طبق خواسته مشتری باشد. با داشتن اطلاعات کامل از مخاطب، میتوانید نیازهای او را بدانید. بسته به نوع فعالیتتان میتوانید از آن اطلاعات بهره ببرید. مثلا برای شرکت تولیدکننده شامپو، جنسیت افراد اهمیت دارد که طبق آن اطلاعات شامپوی مخصوص را برای هر فرد ارسال کنید.
۲- پرسونای مشتری
پرسونای مشتری به معنای شخصیت نیمه خیالی مشتری ایدهآل شماست که آنها را طبق اطلاعات واقعی و گمانهزنیهای خودتان میسازید. به این ترتیب میتوانید خودتان را بهجای مخاطب قرار دهید و با درک نیازهای او، برایش محتوا تولید کنید.
۳- سفر مشتری
سفر مشتری به فرایندی گفته میشود که مخاطب جذب بیزینس شما شده و در نهایت عمل خرید را انجام میدهد که خود شامل سه مرحله آگاهی، درنظرگرفتن و تصمیمگیری است. در مرحله اول شخص به مشکل خود پی میبرد و به دنبال راهکار میگردد. در مرحله دوم چندین راهحل را مییابد و در مرحله سوم یکی از راهحلها (یا ارائهدهندههای خدمات/کالا) را انتخاب میکند تا مشکلش را برطرف کند. ممکن است در هریک از این سه مرحله، مخاطب به وبسایت شما بیاید. بنابراین باید محتوای مناسبی برای هر مرحله آماده کنید.
۴- محتوا
برای اینکه یک استراتژی بازاریابی جذبی موفق داشته باشید، باید محتوای مناسب تهیه کنید. بهطورکلی استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ شامل محتوای مناسب و زمینه مناسب برای آن محتواست. پستهای شبکههای اجتماعی، پادکست، وبینارها، ویدئوها، پستهای وبلاگ و موارد مشابه، محتوای مناسب هستند. زمینه تولید محتوا نیز همان افرادی هستند که میخواهید برایشان محتوای مناسب تولید کنید.
۵- تعیین هدف
باید یک هدف مشخص برای کار خود در نظر بگیرید تا بتوانید طبق آن روند کار خود را ارزیابی کنید. بدون هدف تلاشهای شما بیفایده خواهد بود. باید اهداف و دورههایی برای رسیدن به آنها را مشخص کنید و در پایان هر دوره، به بررسی مسیر کاری خود بپردازید.
جمعبندی
نمیتوان بدون داشتن استراتژی در هیچ فعالیتی در دنیای بازاریابی دیجیتال، موفق شد. ایمیل مارکتینگ هم از این قاعده مستثنی نیست. همانطور که گفته شد بیشترین نرخ بازگشت سرمایه در ایمیل مارکتینگ اتفاق میافتد. اما برای دریافت بهترین نتیجه، باید یک استراتژی ایمیل مارکتینگ مناسب داشته باشید. در این مقاله نکاتی را در زمینه استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ اهمیت استراتژی فروش بررسی کردیم تا بتوانید در این زمینه از آنها کمک بگیرید و در کسبوکارتان موفق شوید.
شما با دنبال کردن محمود بشاش در شبکه تویتر، اطلاعات بسیار بیشتری در این زمینه به دست خواهید آورد: twitter.com/mahmoodb
About the Author: محمود بشاش
او میتواند به عنوان یک مشاور در زمینه بازاریابی و تجارت الکترونیک، به مدیران صنایع مختلف جهت بهره برداری از اینترنت، نقش مفیدی داشته باشد. همچنین به عنوان یک مدرس علاقمند، قادر به مدیریت دوره های آموزشی جذاب و مفید است. وی توانائی لازم جهت مدیریت پروژههای مختلف اینترنتی، از طراحی وب سایتهای معمولی تا راه اندازی پروژه های تجارت الکترونیک را دارا است.
Related Posts
دریافت خبرنامه رایگان
دانلود رایگان
جهت دریافت کتابچه رایگان طراحی استراتژی بازاریابی دیجیتالی کسب و کار خود، کلیک کنید:
نوشتههای تازه
- ایمیل انبوه، خبرنامه الکترونیک، ایمیل مارکتینگ
- اصول استراتژی بازاریابی جذبی (Inbound Marketing) با ایمیل مارکتینگ چگونه است؟
- اصول ایمیل مارکتینگ چیست و چطور اثربخشی آن را چند برابر کنیم؟
- برندینگ و کسب و کارهای کوچک در تورنتو – مصاحبه با آزیتا ضیایی
- قلاب در لیدجنریشن را درست انتخاب کنیم
کتابخانه
استفاده از محتوای رایگان من به هر شکلی که دلت بخواد آزاد است. ذکر منبع الزامی نیست ولی نشونه رفتار حرفهای تو خواهد بود.
برنامه ریزی فروش چیست
گروه شرکت های مهندسی نرم افزار فراپیام - برنامه ریزی فروش از آنجهت اهمیت دارد که میتواند ریسکها و خطراتی که در آینده برای کسبوکار وجود دارد را پیشبینی کند.
سازماندهی منابع داخلی قبل از برنامه ریزی فروش - برنامه ریزی فروش یک عملکرد کلیدی در روند مدیریت فروش است. برنامه ریزی برای فروش موفق، روشی موثر است که شامل پیش بینی فروش، مدیریت تقاضا، تعیین اهداف فروش مبتنی بر سود و مراحل اجرای یک برنامه دقیق است. برنامه ریزی برای فروش، فرآیند سازماندهی فعالیت هایی است که برای دستیابی به اهداف تجاری، […]
سلسه مراتب یک برنامه ریزی فروش و استراتژی صحیح - برنامه ریزی فروش چیست؟ موفقیت در فروش بیشتر و موثرتر، یک شبه اتفاق نمیافتد. افزایش فروش نیازمند برنامه ریزی فروش بهصورت دقیق و حساب شده است.
ویژگیهای برنامههای فروش موفق - برنامه فروش چیست و یک برنامه فروش موفق چه ویژگی هایی دارد؟ ما در این مطلب مراحل نوشتن یک پلن فروش را بیان می کنیم، با ما همراه باشید
13 نکته برای برنامه ریزی فروش موثرتر - در این مطلب 13 نکته کلیدی برای برنامه ریزی فروش بهتر را بیان کرده و سپس نشان میدهیم که چگونه طی 11 قدم بهترین برنامه فروش را بنویسید
اصول اولیه پیش بینی فروش - دقت در پیش بینی و برنامه ریزی فروش کمک شایانی به شما برای اجتناب از چالش های کسب و کار ، مانند اجتناب از مشکلات جریان نقدی پیش بینی نشده می نماید.
نظر خودتان را بنویسید - پیش بینی تقاضای آتی بازار و نحوه تامین تقاضا فرآیند برنامه ریزی فروش و عملیات نام دارد.در این مقاله به توصیف فرایند تدوین برنامه و ساختار فروش می پردازیم.
۱٫در برنامه ریزی برای فروش بیشتر به خریداران بپردازید - برنامه ریزی برای فروش بیشتر چیست؟ بهگفتۀ جیل کرونت، اصلیترین نقش در خریدها را فروشندگان بازی میکنند و خریداران به فروشندگان توانا اعتماد دارند.
برنامه ریزی فروش سالانه: استفاده بهینه از نرم افزار CRM - تعطیلات می توانند برای تیم مدیریت بهترین فرصت برنامه ریزی فروش و بازاریابی، مدیریت نیروها، و سایر تصمیمات است با نرم افزارCRM می توانید
چالش های برنامه ریزی فروش چیست؟ - نرم افزار برنامه ریزی فروش سازمان اهمیت استراتژی فروش ها را قادر می سازد تا استراتژی تجاری خود را تنظیم کنند و برنامه های اقدام تجاری را با توجه به داده های موثر فروش، جهت دهند
برنامه ریزی فروش چیست؟ - برنامه ریزی فروش یک عملکرد اصلی در روند فرآیند مدیریت فروش است که شامل استراتژی، پیش بینی فروش، تنظیم اهداف فروش مبتنی بر سود و . میگردد.
تدوین برنامه فروش در چند مرحله - کار فروشتان چطور پیش میرود؟ برنامه فروش روشنی دارید؟ برای تدوین برنامه فروش به چه عواملی توجه کردهاید؟ نوشتن این برنامه از تیم شما چقدر زمان گرفته و حالا تا چه اندازه به آن وفادار هستید؟
چگونه برنامه فروش بنویسیم؟ همراه با نمونه برنامه فروش و نکات کلیدی - برنامه فروش به شما در طراحی استراتژی فروش کمک می کند. در این مقاله نحوه نوشتن پلن فروش و 1 مثال برای برنامه فروش را به رایگان دانلود کنید.
یک ساختار برنامه ریزی فروش که معمولاً در برنامه ریزی استراتژیک تجاری مورد استفاده قرار می گیرد مدل VMGS است. وقتی یک شرکت بخواهد از طریق برنامه ریزی خود به اهداف فروش .
برنامه ریزی فروش یک عملکرد کلیدی در روند مدیریت فروش است. برنامه ریزی برای فروش موفق، روشی موثر است که شامل پیش بینی فروش، مدیریت تقاضا، تعیین اهداف فروش مبتنی بر سود .
پس از ایجاد برنامهریزی فروش - فروش بدون برنامه ریزی فروش باعث بی اثرشدن طرحهای فروش میشود. هنگام برگزاری یک جلسه رسمی مطمئن باشد که شما، خریدار و هر فرد دیگری که در این معامله نقش دارد، همگی هم نظر هستید.
یک رویکرد برای فروش که به نیروی فروش اجازه می دهد موقعیت شرکت و محصول (ها) شان را با یک روش معنی دار و متفاوت به مشتریان ارائه دهند. استراتژی های فروش می توانند شامل موارد زیر باشند ولی نه محدود به این ها: یک برنامه دقیق از بهترین شیوه ها و فرآیندهای تعیین شده توسط مدیریت، از چگونگی تحقیق و تعریف چشم اندازها، تماس ها، نحوه ارائه فروش تا تکنیک های قرارداد بستن و سیاست مدیریت حساب.
استراتژیها، تاکتیکها، شاخصهای عملکرد کلیدی، اهداف کسب و کار… هنگام فکر کردن به رویکردهای مختلفی که شرکتها برای دست یافتن به اهداف فروش به کار میگیرند، چیزهای خیلی بیشتری وجود دارد. تعریف دقیق استراتژی فروش چیست و امروزه شرکتها برای دست یافتن به نتیجه چگونه به تدوین استراتژی فروش می پردازند؟
چرا بازاریابی عصبی ؟ - بازاریابی عصبی علم جدیدی است که از تلفیق دو علم بازاریابی و عصبشناسی به وجود آمده است.این علم عملیاتی را شامل میشود که فروشنده باتوجهبه عملکرد
اهمیت فرآیند فروش - فرآیند فروش مجموعهای از مراحل قابل تکرار است که نمایندگان فروش با استفاده از آن میتوانند مشتریان بالقوه را به خریداران محصول و خدمات خود تبدیل کنند.
شرح وظایف سرپرست فروش چیست؟ - در این مقاله به معرفی سرپرست فروش، مهارت های سرپرست فروش، شرح وظایف سرپرست فروش چیست؟ وظایف مدیر فروش شرکت پخش مواد غذایی و . می پردازیم.
تعریف بازاریابی از نگاه انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association (AMA - تعریف بازاریابی Marketing چیست ؟ تعریف مفهوم معنی مدیریت بازاریابی استراتژیک چیست علم مارکتینگ چیست استراتژی شرکت در جهت برقراری ارتباط با مشتری
CRM چیست؟ مدیریت ارتباط با مشتری چه کمکی به شما خواهد کرد و چرا در کسب و کار شما عاملی بسیار مهم خواهد بود؟ بیشتر بدانید!
فرایند طراحی پلن فروش - پلن فروش (Sales Plan) چیست و چه اهمیتی دارد؟ چطور باید برنامه فروش درستی طراحی کنیم؟ پاسخ تمام سوالاتتان را در این مقاله بخوانید.
پلن فروش چیست؟ - چگونه برای کسب و کار خود پلن فروش قابل اجرا و موثر بنویسیم؟ یک برنامه فروش از چه بخشها و ویژگیهایی تشکیل شده است؟
۶ هدف اصلی برنامه ریزی چیست؟ - برنامه ریزی باید پیش از سایر اقدامات برای رسیدن به اهداف انجام شود. ما در این مطلب به مفهوم برنامهریزی، اهداف آن، مراحل و انواع مختلف برنامهها میپردازیم.
سیستم فروش چیست؟ - یکی از مهمترین بخش های یک تجارت بازاریابی است و موفقیت در آن میتواند تمامی جنبههای مختلف یک کسب و کار را تحت تاثیر قرار دهد، برای رسیدن به این منظور، طراحی
اهداف بازاریابی محتوا چیست و چرا اهمیت دارد؟
بازاریابی محتوایی یکی از ابزارهایی است که در دنیای امروز به آن نیاز داریم؛ چون به کمک اهداف بازاریابی محتوا میتوانیم مشتریان بیشتری را به سمت برند یا کسبوکار خود هدایت کنیم. تولید محتواهای متنوع و مختلف بدون داشتن استراتژی مشخص، چندان کار عاقلانهای به نظر نمیرسد. در حقیقت، استراتژی و چشمانداز در کنار تعیین اهداف به شکل مشخص و دسترسپذیر میتواند روی موفقیت برند تاثیر به سزایی داشته باشد.
این نکته را به یاد داشته باشید؛ محتوا بدون هدف هیچ ارزشی ندارد و نیاز مشتری را برآورده نمیکند. بنابراین، صرفا تولید محتوا و انتشار آن بدون اهمیت استراتژی فروش در نظر گرفتن اهداف اصلی شاید به صورت مقطعی بتواند پاسخگوی بعضی از نیازهای کسبوکار باشد اما در درازمدت اثر مثبتی نخواهد داشت. در این مقاله از رشدانا میخواهیم به بررسی دو نوع مستقیم و غیرمستقیم اهداف بازاریابی محتوا بپردازیم که در بین شرکتها و سازمانهای مختلف یکسان هستند و درباره هر یک توضیحاتی ارائه کنیم. اگر به تدوین استراتژی محتوا و تعیین اهداف آن علاقه مند هستید، پیشنهاد میکنیم تا انتهای این مقاله با رشدانا همراه شوید.
اهداف بازاریابی محتوا
هدف هر کسبوکار یا سازمانی این است که بتواند مشتریان زیادی را به سمت برند خود هدایت کند اما چه چیزی باعث موفقیت یا عدمموفقیت یک برند یا کسبوکار در این مسیر میشود؟ به عبارت دیگر، چرا بعضی از برندها در مسیر بازاریابی محتوایی موفق هستند و بعضی دیگر نه؟ جواب شاید به نحوه گزینش یا اولویتبندی اهداف سازمان مرتبط باشد. به طور کلی اهداف در بازاریابی محتوایی یا (Content Marketing Goals) به دو دسته مستقیم یا سطح اول و غیرمستقیم یا سطح دوم تقسیمبندی میشوند. در این قسمت ابتدا به سراغ اهداف مستقیم یا سطح اول برند میرویم.
اهداف غیرمستقیم یا سطح اول در بازاریابی محتوایی
این اهداف به چند بخش فرعی آموزش، اطلاعرسانی، سرگرمی و الهامبخشی تقسیم میشود که هر کدام از این مفاهیم را به ترتیب توضیح میدهیم:
آموزش
اغلب محتواهای آموزشی با تیتری حاوی واژه چگونه آغاز میشود. مردم همواره برای دانستن مسائل پرطرفدار مانند راهاندازی وبسایت، نحوه کسب درآمد از اینستاگرام، بازاریابی دیجیتال و مواردی از این دست بسیار مشتاق هستند. بنابراین، سرمایهگذاری روی چنین محتواهایی همواره به برند کمک کرده که مخاطبین بیشتری را به سمت خود هدایت کند. نکته مهم این است که همواره محتواهای آموزشی را در گوشهای از ذهن خود نگه دارید و برای جلب مشتری از چنین مواردی غافل نشوید.
اطلاعرسانی
این نوع محتواها، حاوی اخبار دست اول و بهروز دنیای تکنولوژی یا موارد دیگر هستند که جنبه اطلاعرسانی دارند. ارائه اخبار مختلف از روزنامهها، مجلات، تلویزیون و غیره اعتماد مخاطب را هم جلب میکند. شاید مهمترین نکتهای که باید در این مورد به خاطر داشته باشید، عمر مفید اخبار است. به لطف حضور پلتفرمهای مختلفی مانند توئیتر و فیسبوک مردم چندان از دنیای اخبار دور نیستند اما اگر بتوانید در موقعیت و زمان مناسب به محتواهای اخباری بپردازید، تاثیر به سزایی در جلب مخاطب خواهد داشت. از بازگو کردن رویدادهای تاریخگذشته اجتناب کنید.
حتما بخوانید: روش های بازارایابی محتوا، راز تبدیل مخاطب به مشتری
سرگرمی
برای چنین هدفی استفاده از محتوای ویدیویی را پیشنهاد میکنیم. یک آگهی طنزآلود یا یک آگهی از برندهای محبوب مانند نایک را ببینید و به جزئیات آن دقت کنید. همه چیز در جهت شعار برند و القای حس سرگرمکنندگی محتوا طرحریزی شده است. اگر میخواهید مخاطب احساس بهتری به برند پیدا کند با محتوای سرگرمکننده به سراغش بروید. البته بعضی از محتواها تلفیقی از سرگرمی و آموزش هستند که در نوع خود بسیار کاربردی و جالب توجه است. اینفوگرافیک و طنز در محتوا در دسته محتواهای مستقیم و سرگرمکننده قرار دارد.
الهامبخشی
هدفی که اغلب اوقات در محتوا نادیده میگیریم، الهامبخش بودن است. سه هدف قبلی یعنی آموزش، اطلاعرسانی و سرگرمی به خوبی در بین محتواها رعایت میشوند اما الهامبخشی به ندرت طرفدار دارد. اگر از مردم سوال کنید که الهامبخش بودن را دوست دارند یا نه، پاسخ اکثر آنها این است که انگیزه دادن به سایر افراد کار چندان راحتی نیست اما با این حال همه ما به انگیزه نیاز داریم. اشاره به افراد بزرگی که با تمام محدودیتهایشان توانستند افراد و انسانهای بهتری برای جامعه باشند و موفقیتهای بزرگی را رقم بزنند از نظر بسیاری از مخاطبان شما داستانهای جالب، الهامبخش و جذابی است؛ پس این نوع محتوا را دست کم نگیرید.
اهداف غیرمستقیم یا سطح دوم در بازاریابی محتوایی
این نوع از اهداف به زیرشاخه و موارد فرعی تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک از عناوین فرعی میپردازیم.
- افزایش آگاهی از برند: این نوع محتوا ارزش زیادی برای کسبوکار دارد و باعث افزایش سود و درآمد برند میشود. 74 درصد از مدیران بازاریابی افزایش آگاهی از برند را جزو اولویتهای سازمان معرفی میکنند.
- افزایش ترافیک سایت: استفاده از محتوای باکیفیت، مشتریان بیشتری را به سمت برند جذب میکند و قرارگیری این مشتریان در قیف فروش و بازاریابی سازمان تسهیل میشود. از طرفی، این میزان مشتری، ترافیک سایت را افزایش میدهند.
- جذب مخاطبان هدف: بازدیدکنندگان بالقوه سایت خود را توسط محتواهای ارزشمند و باکیفیت جذب و سپس به سمت قیف فروش هدایت کنید.
- تبدیل مخاطبان هدف به مشتری: باید برای مخاطب چشمانداز و هدف ترسیم کنید. به سوالات احتمالی وی پاسخ دهید تا اعتماد مخاطب را بیشتر از قبل به دست آورید. در نهایت، مخاطب به مشتری تبدیل میشود.
- بهبود حفظ مشتری و افزایش فروش: محتواهای خود را صرفا برای جذب منتشر نکنید و به مشتریان واقعی خود توجه داشته باشید. آنها همواره به محتواهای ویژه و جدید نیاز دارند.
چگونه در بازاریابی محتوا هدف گذاری کنیم؟
مطمئنا بارها و بارها این جمله که محتوا پادشاه است را شنیدهاید. اما آیا تاکنون از خودتان پرسیدهاید که چطور محتوایی به مقام پادشاهی میرسد؟ به عبارت دیگر، آیا تمام محتواهای موجود در وب پادشاهند؟ اگر اینطور باشد چرا فقط تعداد محدودی از محتواها به صدر نتایج گوگل راه پیدا میکنند و میتوانند برای برندی که از آن صحبت شده مشتری و درآمد بیشتری کسب کنند؟
اینجا است که تفاوت میان یک محتوای عادی با محتوایی که مثل یک پادشاه حکمرانی میکند، مشخص میشود و این تفاوت چیزی جز هدفگذاری در بازاریابی محتوا نیست. بله، تمام کانتنت رایترهای موفق و حرفهای میدانند که رمز موفقیتشان، وجود هدف در بازاریابی محتوا است و به همین دلیل در استراتژی محتوای خود اهدافی منطقی و البته دست یافتنی تعیین میکنند.
در واقع، اگر شما به عنوان یک بازاریاب محتوا نتوانید اهداف مشخصی برای کار خود ترسیم کنید هیچ اهمیتی ندارد که چه محتوایی را تولید میکنید و در چه کانالهایی آن را منتشر خواهید کرد! این در حالی است که اگر قدرت هدفگذاری در کانتنت مارکتینگ را نداشته باشید، به سختی میتوانید در کسب و کارتان پیشرفت کنید و هر روز در حال هدر دادن زمان، انرژی و سرمایههای مادی خود هستید.
نتایج برخی از مطالعات نشان میدهند که احتمال موفقیت بازاریابانی که دارای استراتژی هدفمند هستند، 313 درصد بیشتر از بازاریابانی است که بدون مشخص کردن مسیر پیش رو و داشتن چشمانداز به فعالیت خود مشغولند. از این رو بسیار مهم است که در شروع فرآیند بازاریابی محتوا، نسبت به این موضوع بیتفاوت نباشید.
و اما برای هدفگذاری، روشهای بسیاری وجود دارد که یکی از دقیقترین آنها این است که اهداف کسب وکارتان با استراتژی تولید محتوا در یک راستا باشند. به عبارت دیگر، بایستی اهداف کانتنت مارکتنیگ از اهداف تجاری و کسب و کارتان پشتیبانی کند.
به عنوان مثال، اگر قصد دارید فروشگاه اینترنتیتان در 2 ماه آینده 25 درصد فروش بیشتری داشته باشد؛ باید در تولید محتوای خود از تکنیکهایی استفاده کنید که مستقیما منجر به افزایش فروش شود. روشهایی مانند ارائه تخفیف، استفاده از پیشنهادات لحظهای و محدود، تضمین بازگشت وجه در صورت عدم رضایت از محصول و… که یک یک بازاریاب محتوای حرفه ای به خوبی میداند از کدام یک و در کجا استفاده کند.
در ادامه باید به روشهای صحیح هدفگذاری نیز اشاره کنیم که سالها است موفقیت آنها اثبات شده است. بهترین این روشها مدلهای هدفگذاری زیر هستند:
پیشنهاد ویژه: دوره جامع آموزش بازاریابی محتوا
جمع بندی پایانی
در این مقاله، به بررسی اهداف بازاریابی محتوا پرداختیم. دانستن انواع تقسیمبندی اهداف در دنیای بازاریابی محتوایی به برند کمک میکند تا استراتژی بهتری برای خود تدوین کرده و براساس هدفهای قابلدسترس حرکت کند. به طور کلی، داشتن هدف در تمام جنبههای زندگی بسیار مهم و ضروری است اما در دنیای بازاریابی هم نباید از این مهم غافل شوید. امیدواریم این مقاله برای شما کاربردی بوده باشد. به نظر شما بازاریابی محتوا چه اهداف با اهمیت دیگری می تواند داشته باشد؟ نظرات ارزشمندتان را با ما به اشتراک بگذارید.
مدیریت بازاریابی استراتژیک و استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی یا مدیریت استراتژیک بازاریابی هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد. همان گونه که از این تعریف استنباط میشود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید میشود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور مالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستمهای اطلاعات رایانه ای. در بسیاری از داشنگاهها و دانشکدهها، عبارت «مدیریت استراتژیک» را مترادف با «سیاستهاری بازرگانی» میدانند که دربرگیرنده همه مطالب درسها و واحدهایی است که دانشجویان با دوره مدیریت بازرگانی میگذرانند.
مراحل مدیریت استراتژیک بازاریابی
فرآیند مدیریت استراتژیک دربرگیرنده سه مرحله میشود:
تدوین استراتژیها، اجرای استراتژیهای بازاریابی و ارزیابی آن یکی از مهمترین موارد در فرایند مدیریت استراتژیک بازاریابی است. مقصود از تدوین استراتژی این است که ماموریت شرکت تعیین شود، شناسایی عواملی که در محیط خارجی سازمان را تهدید میکنند، یا فرصتهایی که اهمیت استراتژی فروش در بازار وجود دارد، شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدفهای بلند مدت، تدوین استراتژیهای گوناگون و انتخاب استراتژیهای خاص جهت ادامه فعالیت.
اجرای استراتژیها ایجاب میکند که سازمان هدفهای سالانه در نظر بگیرد، سیاستها را تعیین کند. در کارکنان انگیزه ایجاد نماید و منابع را به گونهای تخصیص دهد که استراتژیهای آن به اجرا درآید.
در مدیریت استراتژیک، استراتژی بازاریابی آخرین مرحله به حساب میآید. مدیران نیاز شدید دارند که بدانند استراتژیهای خاص و مورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمیشود. اصولاً ارزیابی استراتژیها بدین معنی است باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کرد. همه استراتژیها دستخوش تغییرات آینده قرار میگیرند، زیرا عوامل داخلی و خارجی به صورت دائم در حال تغییر هستند.
برای ارزیابی استراتژیها سه فعالیت عمده به شرح زیر انجام میشوند:
1. بررسی عوامل داخلی و خارجی که پایه و اساس استراتژی های کنونی قرار گرفته.
2. محاسبه و سنجش عملکردها و
3. اقدامات اصلاحی
استراتژی بازاریابی
استراتژیی که تعیین میکند یک سازمان چگونه به اهداف بازاریابی خود میرسد، مثلاً بر کدام بازارها و محصولات متمرکز شود و چه مقدار برای فعالیتهای بازاریابی هزینه کند. بازاریابی را میتوان آمیزهای از علم و تجربه دانست. با داشتن علم و طریقهٔ اجرای بازاریابی، تجربهای به دست میآید. که منجر به راهی برای توسعه بازار و جذب مشتری است. بازاریابها از تکنیکهای گوناگون کیفی و علمی برای دستیابی به استراتژیهای خود استفاده میکنند. هر بازاریابی سعی بر بکارگیری یک برنامهٔ بازاریابی موفق دارد.
کانون اصلی استراتژی بازاریابی، تخصیص مناسب و هماهنگ فعالیت ها و منابع بازاریابی است. بمنظور تامین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار یا محصول خاص است. لذا، مسئله اصلی مربوط به قلمروی استراتژی بازاریابی است. که عبارت است از تعیین بازارهای هدف خاص برای یک خانواده محصول یا یک محصول خاص. سپس، شرکت ها از طریق یک طراحی و اجرای برنامه مناسب، طبق نیازها و خواستهای مشتریان بالقوه در آن بازار هدف، به دنبال کسب مزیت رقابتی و ایجاد هم افزایی می باشند.
عواملی که نقش استراتژیک بازاریابی را تسهیل می نمایند
با وجود شواهد و مدارک موجود دال بر اینکه بازار – محوری موجب بهبود عملکرد می شود ، بسیاری از شرکتها در سراسر دنیا خیلی به مشتریان و رقبای خود توجه نمی کنند . از جمله دلایلی که شرکتها تماس و ارتباط نزدیکی با محیط بازار خود ندارند می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱ – . شرایط رقابتی می تواند موجب موفقیت یک شرکت در کوتاه مدت شود ، بدون این که حساسیت خاصی نسبت به تمایلات مشترایان از خود نشان بدهد.
۲ – سطوح مختلف توسعه اقتصادی در تمام صنایع یا کشورها می تواند به نفع فلسفه های مختلف کاری باشد.
۳ – ممکن است شرکتها از اینرسی استراتژیک ۱ رنج ببرند. تداوم و پافشاری بر ادامه خودکار استراتژیهایی که در گذشته موفق بوده اند – حتی اگر شرایط کنونی بازار در حال تغییر باشد.
نقش بازاریابی استراتژیک در طراحی و اجرای استراتژی ها
اساس برنامه ریزی استراتژیک در تمام سطوح، شناسایی تهدیدهاست به منظور پرهیز و اجتناب ازآنها و شناخت فرصت هاست به منظور بهره برداری از آنها. مسئولیت استراتژیک اصلی هر مدیری، کنترل و مراقبت بیرون است. تا بتواند شرکت یا فعالیت های آن را با تغییرات در محیط هماهنگ و همگام سازد.
از آنجا که مدیران بازاریابی موفقیت هایی را در محدوده بین شرکت و مشتریان، توزیع کنندگان و رقبا اشغال می کنند. معمولاً بیشتر با شرایط و تغییرات در محیط بازار آشنا هستند. در نتیجه، این مدیران نه تنها مسئول پایه ریزی طرح های استراتژیک برای اقلام بازار- محصول خود هستند. بلکه اغلب مشارکت کنندگان اصلی در فرایند برنامه ریزی در سطوح تجاری بنگاه نیز می باشند.
نفوذ و تاثیر گسترده مدیران بازاریابی بر تصمیم های استراتژیک در سطوح بالاتر به وضوح در نظر سنجی تازه ای که از مدیران 280 واحد فعالیت شرکت ها آمریکایی و 234 واحد فعالیت شرکت ها آلمانی در حوزههای تجهیزات الکتریکی، ماشین آلات مکانیکی و … به اثبات رسید. این پیمایش، ادراکات مدیران بازاریابی و نفوذ و اثر آنها برفرایندهای فروش، تحقیق و توسعه و مالیه را در انواع تصمیم های استراتژیک و تاکتیکی در شرکت هایشان، نشان می دهد.
استراتژی بازاریابی: شناخت مشتری
استراتژی بازاریابی موفق به شناخت مشتریانتان بستگی دارد. در این زمینه، پژوهش و تحقیقات بازار در مورد بازار هدف مورد نظرتان، و البته به تفکیک بخش بندیهای بازار مختلف، به کمک شما میآیند. پس از این تحقیق، شما به یک برنامه بازاریابی احتیاج دارید.
استراتژی بازاریابی: برنامه بازاریابی
یک برنامه بازاریابی (Marketing Plan) به شما میگوید که چگونه استراتژی خود را به «اجرا» تبدیل کنید. برنامه بازاریابی با جزئیات خوبی درباره این که بودجه شما قرار است. چگونه تقسیمبندی شود، و این که با این بودجه «چگونه قرار است با مخاطبان خود صحبت کنید؟» توضیح میدهد.
نکتهای که باید در مورد برنامه بازاریابی و استراتژی بازاریابی بدانید. این است که قرار نیست هیچ کدام از این برنامهها، برای شما حکم یک آیه مُنزل را داشته باشد! به اقتضای شرایط ممکن است که لازم باشد تا بخشی از اهداف بازاریابی، بازار هدف، بودجهبندی و… خود را تغییر دهید و برنامه و استراتژی خود را به روز کنید.
دیدگاه شما